خلاصة:
بهیقین، فریدالدین عطار نیشابوری (م 618ق) هم میراثدار و هم راوی روح عرفان عاشقانه در زبان فارسی است که کوشش میکند با رویکرد تعلیمی رخداد عشق را یا برحسب تجربۀ خویش در آثاری چون منطق الطیر و یا با روایت از تجربۀ دیگران در تذکره الاولیا گزارش کند. تذکره الاولیا فقط نقل قصص و اقوال 96 تن از مشایخ طریقت بر مبنای وقایعنگاری از زندگی آنها نیست تا برحسب قواعد تاریخی تحلیل شود، بلکه عطار کوشش کرده است تا بهطور غیرمستقیم اصول و مبانی تعلیمی- تربیتی مطرح در آیات قرآن کریم را در بطن اقوال و احوال آنان برای تعلیم مخاطبان جاری سازد؛ نکتهای که در این مقاله با تحلیل اسنادی و توصیف آماری تحلیل شده است. عناوین اصول تعلیمی و تربیتی مستخرج از تذکره الاولیا، در این تحقیق عبارت است از: «جذبۀ حسن و احسان»، «تطوّر وسع»، «کرامت»، «آشنایی و بیگانگی با خداوند»، «ضعف» و «دلبستگی». بر اساس تحلیل آماری، اصول تربیتی که در کتاب تذکره الاولیا به کار گرفته شدهاند، دارای بسامدهای متفاوتی هستند. از این میان بهرهگیری از« آشنایی و بیگانگی با خداوند» بیشترین بسامد و بیان «ضعف» کمترین بسامد را در میان این اصول داشته است.
ملخص الجهاز:
در منطق الطیـر، هدهد را و در تذکرة الاولیا شخصیت پیران را، تا خود بینشان بماند و تعلیم اثربخش تر باشد: چون نشان خویش گم کرد از سر رشته فتاد جان و دل در بی نشانی با فنا همخانـه شـد (عطار، ١٣٨٤: ٣٠٦) در این نوشتار، بر اساس روش کتاب نگاهی دوباره به تعلـیم و تربیـت اسـلامی از خسرو باقری، کوشش بر این است که اثبات شود اگرچه در تذکرة الاولیـا داسـتان ٩٦ تن از صوفیان و عارفان است (صفا، ١٣٧١: ١٠٢٢) اما مدار چـرخش اقـوال و احـوال آنان گرد نقطۀ مرکزی اصول و روش های تربیتی قرآن کـریم اسـت ؛ کتـابی کـه رشـتۀ اتصال میان این دانه های پراکنده میباشد.
چنـان کـه عطار خود در مقدمۀ تذکرة الاولیا میگویـد: «چـون قـرآن و اخبـار را لغـت و نحـو و تصریف میبایست و بیشتر خلق از معانی آن بهره ای نمیتوانستند گرفت ، این سـخنان که شرح آن (قرآن ) است و خاص و عام را در وی نصیب است ـ اگـر چـه بیشـتر بـه تازی بود ـ با زبان پارسی آوردم تا همه را شامل بود» (عطار، ١٣٨٩: ٥).
از این نگاه میتوان ادعا کرد که عطار اصرار ندارد تـا حـوادث و نقل آن را به شیوه ای بیاورد که طبیعی بنماید بلکه مـیخواهـد حـوادثی را کـه از نظـر دیگران ناممکن مینماید، پیش روی آنان نهد و آن ها را بـا چیـره دسـتی بـه مفـاهیمی پایبست کند که موجب تربیت سلوکی شود و این همان اصلی است که زیربنای ادبیات تعلیمی- عرفانی است .