خلاصة:
تحلیل گفتمان انتقادی، مجموع گفتارها و کنشهایی است که به وسیلۀ بازنمودهای ایدئولوژیک یک فرد یا گروه، با نگرشی انتقادی و تحلیلی به قلمروهای گوناگون اجتماعی، فرهنگی و دینی میپردازد. در این مقاله «حکایت درآمدن حمزه در جنگ، بدون زره» از دفتر سوم مثنوی معنوی با تکیه بر نظریة نورمن فرکلاف و در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی میشود. مقاله به روش توصیفی ـ تحلیلی فراهم شده و درصدد است به ساختار صوری و معنایی کلام راوی و مولد گفتمان دست یابد تا از این طریق میزان تسلط او به مخاطب و همچنین نوع تعامل گفتمانی در کنشهای متقیدانه در قالب پند و موعظه معلوم شود. نتیجه قابل پیشبینی این است که مولوی با تکیه بر جملههای استوار و متأکد و استعانت از قرآن و آموزههای دینی و اخلاقی، در پی تشکیل دایرۀ گفتمانی خاصی است که ژرفساخت آن از عنصر مهم «مرگ اختیاری و بیارزش بودن حیات جسمانی» خبر میدهد.
Critical discourse analysis is an approach that focuses on social, cultural and religious representations to interpret discourses and actions. Based on Norman Fairclough's theory, in the present article, the story of "How Hamza, may God be well-pleased with him, came to battle without a coat of mail" form book 3 of Masnavi Manavi is described in three stages of description, interpretation and explanation. The purpose of the paper is to clarify the formal and semantic structure of the narrator's speech and the generator of discourse by using descriptive-analytical method. It is through this way that the dominance of the narrator over the audience as well as his discursive interaction in the form of preaching are known. The results show that Jalal al-Din Muhammad Rumi, relying on Qur'an and the religious and moral teachings and using firm and emphasizing sentences, forms a special discourse that its deep-structure is "voluntary death and the worthlessness of worldly life".
ملخص الجهاز:
مقاله به روش توصيفي ـ تحليلي فراهم شده و درصدد است به ساختار صوري و معنايي کلام راوي و مولد گفتمان دست يابد تا از اين طريق ميزان تسلط او به مخاطب و همچنين نوع تعامل گفتماني در کنش هاي متقيدانه در قالب پند و موعظه معلوم شود.
در پژوهش حاضر، تحليل گفتمان انتقادي حکايتي از دفتر سوم مثنوي معنوي با عنوان «درآمدن حمزه در جنگ ، بيزره »، با تکيه بر نظريۀ نورمن فرکلاف ، انجام شده است تا از اين طريق ساختار نشانه ها و موضوع گفتمان اثر در سطح زباني، روابط اجتماعي و ديدگاه ديني و فلسفي آن تحليل و بررسي شود.
پيشينۀ پژوهش از پژوهش هاي پيشين دربارة تحليل گفتمان انتقادي ميتوان به موارد زير اشاره کرد: ناصري و همکاران (١٣٩٤)، «تحليل گفتمان انتقادي داستان مرگ بونصر مشکان بر اساس رويکرد نورمن فرکلاف » که به رابطۀ قدرت و ايدئولوژي در عصر غزنوي پرداخته و متن را در سه لايۀ توصيف ، تفسير و تبيين بررسي کرده است .
زهرا ايران منش (١٣٩٦)، در مقالۀ «بررسي تطبيقي حکايتي از مثنوي معنوي (داستان جزع نکردن شيخي بر مرگ فرزندان خود) بر اساس رويکرد فرکلاف »، به بررسي اين حکايت از مثنوي با ترجمۀ رساله قشيريه و تذکرةالاوليا بر اساس رويکرد نورمن فرکلاف به تحليل انتقادي گفتمان پرداخته است .
بحث و بررسي تحليل گفتمان انتقادي اصطلاح «گفتمان » پيش از اينکه در نظريه هاي ادبي جديد رايج شود، در زبان شناسي براي اشاره به پاره گفتارها يا واحدهاي زباني طولانيتر از جمله به کار ميرفت اما به علت تأثير نشانه شناسي و ساختارگرايي حوزه کاربرد اين اصطلاح ، اکنون به نظريۀ ادبي، مطالعات فرهنگي و به طور کلي، علوم انساني، گسترش يافته است .