خلاصة:
مطالعات تطبیقی ادبی در صدد است با مقایسه و همسنجی ارتباطها، شباهتها و تفاوتهای دستآوردهای ادبی در زبانها و کشورهای مختلف، دانش ادبیات را در زمینههای مختلف گسترش و عمق دهد. از این رو، در پژوهش حاضر مبحث تلمیح که یکی از مباحث علم بلاغت است به شیوة توصیفی- تحلیلی در بلاغت فارسی و انگلیسی در سه مبحث اصلی تعریف، انواع و کارکرد بررسی و مقایسه شده است تا دریابد در این زمینهها چه وجوه تشابه و افتراقی وجود دارد؟نتایج حاصل از پژوهش بیانگر آن است که پژوهشهای بلاغی فارسی در تعریف تلمیح همچنان تعریف محدود سنتی از تلمیح را حفظ کردهاند، ولی در بلاغت غرب از تعریف محدود کلاسیک به تعریفی باز و بینارشتهای از تلمیح رسیدهاند. در تقسیمبندی انواع تلمیح نیز بلاغت فارسی جزءنگر و محتوامحور است، در حالی که در بلاغت انگلیسی چون تقسیمبندی بر اساس دیدی کلنگر و فرم و محتوا محور بوده بسیار متنوعتر و چند جانبهتر است؛ همین امر سبب شده در بحث کارکرد تلمیح نیز بلاغت غرب گستردهتر و گاه بینارشتهای باشد.
Comparative literary studies seek to extend and deepen knowledge of literature in different fields by comparing and matching relationships, similarities and differences of literary achievements in different languages and countries. Therefore, in present research the issue of allusion which is one of the topics of rhetoric science has been investigated and compared in descriptive-analytical method in Persian and English rhetoric in three main topics including definition, types and function in order to find out what similarities and differences exist in these areas. The results of the research indicate that Persian rhetorical studies still have been loyal to traditional definition of allusion while in Western rhetoric, a new interdisciplinary definition has been achieved from a classical limited definition. In division of allusion types, Persian rhetoric is detail and content oriented while in English rhetoric because division is done based on a holistic, form and content oriented outlook, is more various and comprehensive. This has caused allusion application in western rhetoric to be more diverse and interdisciplinary
ملخص الجهاز:
از اين رو، پژوهش حاضر بر آن است که مبحث تلميح را به عنوان يکي از فنون ادبي مطرح و با سابقه در بلاغت فارسي با بلاغت انگليسي در سه مبحث اصلي تعريف ، انواع و کارکرد بررسي و مقايسه کند؛ و به اين پرسش پاسخ دهد که از اين نظـر بـين تلمـيح در بلاغـت فارسـي و انگليسي چه وجوه اشتراک و افتراقي وجود دارد؛ و دريابد که فن تلميح چـه ظرفيـت هـا و زواياي پنهان هنري ديگري دارد که تا کنون از ديد بلاغـت پژوهـان فارسـي مغفـول مانـده است .
از جملة ايـن پژوهش ها اين موارد قابل ذکر است : نگاهي تازه به بديع (١٣٧٢) از سيروس شميسا، بديع از ديدگاه زيبايي شناسي (١٣٧٩) از تقـي وحيـديان کاميـار، هنـر سـخن آرايـي (١٣٨٢) از سيد محمد راستگو؛ يا آثاري چون فرهنگ تلميحات اثر سيروس شميسـا (١٣٧١) که پس از مقدمه اي دربارة تعريف و تبيين تلميح و انواع آن ، اعلام و اجزاي داستاني به کار رفته در قلمرو تلميح را با شواهدي از ادبيـات کلاسـيک بـه ترتيـب الفبايي آورده است ؛ فرهنگ تلميحات شعر معاصر اثر محمدحسين محمـدي (١٣٨٥) که در مقدمه تعريف و انواع تلميح را آورده و سپس اعلام و عناصـر تلميحـي را بـا تأکيد بر اشعار شاعران معاصر چون نيما، اخوان ثالـث ، فرخـزاد، سـپهري و شـفيعي کدکني ذکر کرده اسـت .