خلاصة:
تاسیس تهران را باید نمادی برای هویت ملی ایرانی تلقی کرد. تهران صرفا یک پایتخت در عداد پایتختهای دیگر نیست، بلکه علاوه بر آن پدیدهای است که حیات و زندگی فلسفی دارد و احکام فلسفی را ظاهر می سازد. ویژگی مهندسیساز بودن تهران و انفراد ساکنان آن را میتوان در این جهت موثر دانست. تهران، انتظاری را برآورده کرد و تخیلات و انتظاراتی را سبب شد. جایگاهی در داخل کشور و موقعیتی در عرصه بینالمللی یافت. ادراک واقعبینانه از تهران گذشته و مآلا کنونی، به درک مناسبتر زندگی امروز هر ایرانی با همه زوایای آن منجر میشود. این داشتة تهران هم مربوط به جغرافیای آن است و هم در گرو زمان تاسیس و تحولات و پیشرفت آن است. شکلدهی به تخیّلهای سیاسی و اجتماعی جدید، نیازمند بازآفرینیهای تاریخی جدیدتر و برساختهای اجتماعی تازهتری از واقعیّات تاریخی گذشته است. این مقاله با چنین هدفی، به سراغ امر پایتختی تهران و شکلگیری هویت جدید آن رفته است و آن را در بستر تحولات نیمه اول قرن سیزدهم هجری مورد توجه قرار میدهد.
The establishment of Tehran should be considered a symbol for the Iranian national identity. Tehran is not only a capital, but also it has a philosophical life and a philosophical proposition.The engineering nature of Tehran and the individuality of its inhabitants can be considered effective in this regard. Tehran met the expectations and created imagination and expectations. Found a place inside the country and a situation in the international arena. Realistic perception of past and present Tehran has led to a better understanding of today's Iranian life with all its angles. This is how Tehran relates to its geography, as well as its time of establishment and progress.
ملخص الجهاز:
اطمینان نسبی وجود داشت که سّنتهای حکومتی ایـران مراعات شود و دوره اقتدار های نامطمئّنی چون قدرت نادر و کریم خـان کـه قـائم بـه شخص بود و با مرگ آنها به تشّنج بیشـتر مـی انجامیـد؛ سـپری شـده باشـد.
آقا محمد خان قاجار، تهران را انتخاب نمود که از جهت موقعیت و مرکزیت جغرافیایی مناسب بود و مهمتر این که هیچ گونه سنت سیاسی و حکومتی را به همراه نداشت کـه بر دولت جدید تحمیل کند.
به هر حال این تنهایی و غربت ساکنین تهران و نداشتن حمایت اجتماعی در مقابل تعدیات حکومت ، آثار سیاسی و اجتماعی خاص خود را داشـت کـه قابل بررسی های بیشتر است .
از تاسیس قاجاریه ١١٩٣ تا سال ١٢٤٠ق ، دوره طلایی محسوب می شود، در ایـن دوره هنوز دور دوم جنگ های ایران و روس شروع نشده بود، در این دوره رضـایت عمـومی وجود داشت ، در همین دوره است که مرحوم آقا عبدالله زنوزی، در سـال ١٢٣٧ق - بـا دعوت - از اصفهان به تهران آمد؛ کتاب لمعات الهیه در همین دوره یعنی حـدود سـال ١٢٤٠ق نوشته شده که در آن از فتحعلی شاه تجلیل شده است .
به این ترتیب می بینیم که با آمدن یک حکیم برجسـته بـه تهـران ، فضـای مسـاعد فلسفی بوجود می آید و کاری را انجام می دهد که حضور دهها و بلکـه صـدها دانـش آموخته فلسفه در شهر های دیگر فاقد آن کـارکرد هسـتند و در حـوزه هـای شـهرهای بزرگ و ریشه دار تاریخی چنین اتفاقی نیفتاده است .