خلاصة:
پژوهش پیش رو پژوهشی پیکرهبنیاد است که میکوشد با رویکرد فرازبان معنایی طبیعی به بررسی چگونگی مفهومسازی فضا در زبان فارسی بپردازد. در رویکرد فرازبان معنایی طبیعی، هشت نخستی معنایی برای مفهوم فضا شناسایی و معرفی شده است (شامل WHERE~PLACE, HERE, ABOVE, BELOW, FAR, NEAR, SIDE, INSIDE) و باور بر این است که این نخستیها در همۀ زبانها واژگانی شدهاند. این پژوهش محدود به بررسی نخستی NEAR است و بازنمایی مفهوم «فضا» را بر اساس این نخستی، با استفاده از نمونههای واقعی و پیکرهای مورد تحلیل قرار میدهد. دادههای پژوهش برگرفته از پیکرۀ زبانی همشهری است. نتایج پژوهش نشان میدهد که نخستی معنایی NEAR در زبان فارسی دارای سیزده نماگر متفاوت شامل «نزدیک، کنار، پیش، نزد، جنب، بغل، پهلو، دم، لب، حوالی، جوار، مجاور، در مجاورتِ» بوده که هریک به لحاظ گسترۀ مفهومی و دامنۀ کاربردی ویژگیهای خاصی را دارا بوده و از این لحاظ تفاوتهایی با هم دارند.
ملخص الجهاز:
در نظريۀ فرازبان معنايي طبيعي هشت نخستي معنايي براي مفهوم فضا شناسايي و معرفي شده است و باور بر اين است که اين نخستيها در همۀ زبان ها واژگاني شده اند و ميتوانند به کمک واژه ها، تکواژهاي وابسته يا ديگر عبارت هاي زباني بيان گردند.
A. Wierzbicka ١) از ميان نخستيهاي معنايي بيانگر مفهوم فضا، کدام يک در زبان فارسي واژگاني شده اند و معادل هاي واژگاني آنها چيست ؟ ٢) بازنمايي مفهوم «فضا» بر اساس نخستي معنايي NEAR در زبان فارسي چگونه است ؟ به منظور بررسي هرچه دقيق تر واژه هاي بيانگر نخستيهاي معنايي مربوط به مفهوم فضا و براي دست يابي به نمونه هاي واقعي از کاربرد اين واژه ها، از پيکرة زباني همشهري ١ (يا مرجع دادگان زبان فارسي) استفاده کرده و رخداد واژه ها را در اين پيکره مورد مطالعه قرار ميدهيم .
براي نمونه ، ويرزبيکا (١٩٩٦: ٢٢٠) معناي واژة sun در زبان انگليسي را توسط فرازبان معنايي طبيعي اين گونه توصيف کرده است : sun something people can often see this something in the sky when this something is in the sky people can see other things because of this when this something is in the sky people often feel something because of this حال اگر بخواهيم همين توصيف معنايي را در قالب نخستيهاي معنايي فارسي ارائه دهيم به توصيف زير ميرسيم : خورشيد چيزي مردم اغلب ميتوانند اين چيز را در آسمان ببينند.