خلاصة:
در این پژوهش سعی شده است شکافهای مفهومی و نظری تئوری رهبری کاریزمای وبر مشخص شود و سپس، براساس روش تیپ ایدهآل وبری به برساخت تیپ ایدهآلی از رهبری کاریزمایی اقدام شود که در حوزة جامعهشناسی بوده و قابلیت آزمون تجربی-تاریخی داشته باشد. برایناساس، ابتدا به بررسی چرایی وجود ابهامهای نظری در تئوری کاریزمای وبر پرداخته شده است. سپس، براساس آرای وبر و شارحان اصلی او سعی شده است دو رویکرد اصلی به مسئلة کاریزما بهصورتی منسجم سنخبندی و برساخت شود: رویکرد اول مطالعاتی هستند که بیشتر به صفات و ویژگیهای فردی پرداختهاند و سعی کردهاند دلایل ظهور کاریزما را در فرد صاحبکاریزما بجویند؛ رویکرد دوم مطالعاتی هستند که بیشتر به دریافتهای پیروان و پاسخ نگرشی و رفتاری آنها به کاریزما و همچنین، شرایط عینی و ذهنی شکلگیری کاریزما پرداختهاند. در انتها استدلال شده است که رویکرد پیرومحور، رویکردی جامعهشناختی است و به لحاظ تجربی قابلبررسی است. در این رویکرد اساس بحث بر تلقی پیروان از رهبر کاریزمایی قرار دارد و اعتبار کاریزما از تأیید و قبول پیروان نشأت میگیرد. افزون بر این، پیروان در شرایط خاصی از نظر روحی و روانی بهدنبال منجی و کاریزما هستند و وضعیت روانی خود را ناشی از شرایط بحرانی اجتماعی میدانند؛ بنابراین، تغییرات، بحرانهای اجتماعی و تحولات ساختاریِ اجتماعی و نهادهای ناشی از آن، زمینه و علت اصلی ظهور رهبران کاریزماتیک قلمداد میشوند.
In this research, we attempted to determine the conceptual and theoretical gaps in Weber's theory of charismatic leadership and construct an ideal type of charismatic leadership using Weber's ideal type. This new ideal type must be sociological and have the empirical-historical test capability. Accordingly, first we examined the theoretical ambiguities in Weber's theory of charisma. Secondly, based on Weber's views and those of his main commentators, we constructed two main approaches to charisma. Focusing on individual characteristics, the first approach tries to explain the causes of charisma. The second approach focuses more on the followers' perceptions and responses to charisma, as well as on the objective and subjective conditions of charisma formation. It has been argued that a follower-oriented approach is a sociological approach that can be examined experimentally. In this approach, the validity of charisma stems from the approval and acceptance of followers. In addition, the followers look for a charismatic savior in certain psychological conditions. Thus, changes, social crises, and structural changes in society are considered to be the main causes of the emergence of charismatic leaders.
ملخص الجهاز:
در نظر وبر منظور از تيپ ايده آل عبارت است از تجسمي مفهومي و برآمده از کل تاريخي منفرد از طريق عقلاني کردن يوتوپيايي و تشديد يک سويۀ صفات ويژه و اصيل ، به منظور دادن معنايي صريح و منسجم به آنچه که در تجربۀ خالص وجودي ما مبهم و آشفته مي نمايد (وبر، به نقل از فروند٤، ١٣٨٣: ٦٠)؛ بنابراين ، تيپ سلطۀ کاريزماتيک ويژگيها و شاخصه هايي دارد که وبر با پررنگ کردن و تأکيد يک سويه بر آنها، آن را از دو تيپ ديگر سلطه متمايز مي کند، اما ازآنجاکه وبر در بسياري از مواقع بر روششناسي خودش درعمل چندان وفادار نمي ماند (ترنر٥، ١٣٧٩: ٤٧)، در اين باره نيز هنگام بحث از سلطۀ کاريزماتيک خط سير مشخصي را در بحث پيش نمي برد؛ بلکه نکات گوناگون و البته مهم و درخور ملاحظه اي را درمورد سلطۀ ١.
درواقع ، کاريزما در سلطۀ کاريزماتيک حکم پادشاه در سلطۀ سنتي يا رئيس جمهور در سلطۀ عقلاني قانوني را دارد، اما ازآنجاکه جنس سلطۀ کاريزماتيک عاطفي است و نوع رابطۀ پيروان با رهبر شخصي است ، گاهي کاريزما و سلطۀ کاريزماتيک به جاي يکديگر به کار رفته اند: «کاريزما نه تنها ويژگي شخصي است ، بلکه «سازمان سلطۀ» آن نيز کاملا تابع پيوندهاي شخصي شخصيت کاريزمايي با بيرون اوست ؛ البته اگر بتوان از اين وضع با تعبير سازمان سخن گفت » (وبر، ١٩٧٨: ١١٩).
Hooke نقد رويکرد رهبرمحور نمي توان تأکيدهاي معدود وبر بر رهبر کاريزماتيک را ناديده گرفت ، اما اگر با بيطرفـي بـه آثـار وي بنگريم ملاحظه مي شود که اول اين که در پس يا پيش هرکدام از اين اشـارههـاي وبـر جملاتـي وجود دارد که نشان مي دهد از نظر وبر، عنصر اصلي ذات کاريزما نه شخص رهبر کاريزماتيـک ، بلکـه قبول چنين شخصي از جانب پيروان است .