خلاصة:
بیان مسئله: بیهویتی و عدم تعلق به مکان در کنار عدم توجه به اقلیم، طبیعت و تاریخ، معماری مدرن را با مشکلات اساسی روبهرو کرد. همین مسئله معماران معاصر را بر آن داشت تا به جستوجوی راهحلی برای مشکلات برآمده از معماری مدرن برآیند. چگونگی برقراری ارتباط بین معماری، تاریخ و طبیعت به گونهای که محصول طراحی توانایی پاسخگویی به نیازهای امروز را داشته و در عین حال بهرهمند از تکنولوژی پیشرفته باشد، مسئلۀ اصلی این پژوهش است.
هدف پژوهش: یافتن ایدههای اصلی در معماری بومی با تمرکز بر معیار اقلیمی است که قابلیت ترکیب با فناوری جدید را داشته، مبنایی در شکلگیری کانسپتهای معاصر باشد و راه را برای رسیدن به معماری پایدار بگشاید. امکان یافتن خوانشهای مختلف از متن معماری بومی منتهی به آفرینش زبانی جدید مبتنی بر ارجاع مستقیم یا برداشتی نشانهشناسانه (سمبولیک) از متن نیز از جمله سوالاتی است که یافتن پاسخ آن در مسیر رسیدن به هدف اهمیتی ویژه دارد.
روش پژوهش: در این مطالعه روشی ترکیبی از تحقیق تفسیری-تاریخی و تحقیق کیفی بهکار گرفته و در بررسی نمونههای مورد مطالعه از مطالعۀ کتابخانهای استفاده شد. در بخش پایانی نیز از روش تطبیقی در بررسی شباهتها و تمایزات نمونهها بهره گرفته شد.
نتیجهگیری: نتایج حاکی از آن است که معماران معاصر، با شناخت ویژگیهای اصلی معماری بومی-سنتی، نقشی ویژه در شکلگیری زبانی و محتوایی معماری پایدار معاصر داشتهاند. در اکثر نمونههای مورد بررسی، الگوهای اولیۀ معماری بومی و سنتی دچار دگرگونی اساسی در زمینۀ فرم و کارکرد در روند انتقالی شده و در بسیاری از موارد در کنار پاسخگویی به مسائل اقلیمی از ویژگیهای نشانهشناسانۀ معطوف به بیان سمبولیک برخوردار شدهاند و این امر به نوعی پایداری فرهنگی در کنار پایداری محیطی منجر شده است. در سطحی دیگر، ترکیب تکنولوژی پیشرفته با محتوای بومی و سنتی در برخی نمونهها، امکان تجلی روح زمانه و بیانی نوگرایانه از کانسپت سنتی را بهوجود آورده است.