خلاصة:
بیان مسئله: با توجه به اینکه محلههای تاریخی به عنوان موجودیتی منسجم، تلاشهای فرهنگ بومی را برای پاسخگویی به نیازهای گذشته به بهترین شکل نشان میدهند، انطباقپذیری آنها با نیازهای زمان حال و شناخت فرصتهای موجود در آنها، به عنوان ظرف پذیرندۀ عملکردهای فرهنگی و مولد اقتصاد، امری در خور توجه است. مهمترین مسئلۀ این پژوهش بهرهگیری از روشهای خلاق برای انطباقپذیری بافتهای تاریخی با اقتصاد و شرایط جدید، از طریق تمرکز بر سرمایههای فرهنگی، به عنوان ابزاری برای احیای محلههای تاریخی، و ایجاد فعالیتهای جدید اقتصادی با هدف جایگزینی کاربریهایی است که رو به انحطاط هستند یا از منطقه محو شدهاند. استفاده از سیاستهای نوآورانه و راهبردهای مبتنی برخلاقیت برای حضور بافتها و محلههای تاریخی کشورمان در عرصههای رقابت، با هدف توسعه و رشد اقتصادی فرهنگی و تجدید حیات محله، رویکردی است که فقدان آن، هم در حوزۀ نظری و هم در حوزۀ کاربردی بافتهای تاریخی، قابل توجه است.
هدف پژوهش: هدف از این پژوهش ایجاد شرایط تبدیل محلههای تاریخی به مولد اقتصاد و فراهمآوردن امکان حضور آنها در عرصۀ صنایع خلاق است که از طریق اتخاذ سیاستی خلاق و سنجش میزان قابلیتهای موجود در بافتهای تاریخی، و تبیین شاخصهای چندگانۀ محلۀ فرهنگی مورد بررسی قرار میگیرد.
روش پژوهش: این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی انجام شده است و یافتهها با استفاده از پرسشنامه و مشاهدات میدانی استخراج شدهاند. نهایتا، با استفاده از یافتههای پژوهش، تحققپذیری یک محلۀ فرهنگی در نمونۀ لالهزار با استفاده از روش کمّی معادلات ساختاری ارزیابی و در نتیجه مدلی از محلۀ فرهنگی تاریخی، براساس اولویت اقدامات تبیین شده است.
نتیجهگیری: یافتههای پژوهش راهکارها و اقدامات لازم را براساس ترتیب اولویت در مدل محلۀ فرهنگی تاریخی، پیشنهاد میکند و اهمیت این روابط را به لحاظ تجربی نیز به اثبات میرساند.