خلاصة:
در این مقال، آسیبهاى خرافه بر باورها و ارزشهاى دینى و اجتماع، به بوته بررسى نهاده مىشود. در بررسى آسیبها بر باورهاى دینى، این نتیجه را به دست مىدهد که این پدیده، زمینه را براى شرک، جدایى امت از امام و سستباورى و دینگریزى فراهم مىآورد. اما اینکه در حوزه ارزشهاى دینى اگر خرافه راه پیدا کند، چه اتفاقى مىافتد، از سه آسیب جدى سخن به میان آمده است که بىگمان پیامد راهیابى و رخنهگرى خرافه به حوزه ارزشهاست: بىتوجهى به زمان در تفسیر دین، تأثیر متقابل خرافات و عافیتطلبى و اشاعه اباحىگرى. و در حوزه اجتماع، خرافه سبب عقبماندگى علمى، انحطاط علوم دینى و گسترش نابسامانیهاى اجتماعى مىشود. در پایان به نقش عالمان دینى در رویارویى با خرافهها در حوزههاى گوناگون پرداخته مىشود.
ملخص الجهاز:
ابن خلدون, درباره اين كه چگونه تفاسير, به خاطر سهل انگاري و بي دقتي مفسران, مملو از اسرائيليات شد, مي نويسد: (… تفسير به دو گونه تقسيم شد: ييكي, تفسير روايتي مستند به آثار و رواياتِ نقل شده از سلف كه عبارت از شناختنِ ناسخ و منسوخ و موجبات نزول مقاصد آيه هاست و براي دانستنِ كليه اين مسائل هيچ راهي به جز نقل از صحابه و تابعان وجود نداشت و متقدمان, در اين باره مجموعه هاي كاملي فراهم آوردند, ولي با همه اينها كتب و منقولات ايشان, مشتمل بر غث و سمين و پذيرفتني و مردود است و سبب آن اين است كه قومِ عرب, اهل كتاب و دانش نبودند, بلكه خوي باديه نشيني و بيسوادي بر آنان چيره شده بود و هرگاه آهنگ فراگرفتن مسائلي مي كردند كه نفوس انساني به شناختن آنها همت مي گمارند, از قبيل تكوين شده ها و آغاز آفرينش, و رازهاي جهانِ هستي, آن وقت اين گونه موضوعات را از كساني مي پرسيدند كه پيش از آنان, اهل كتاب بوده اند و آنها اهل تورات از يهوديان و مسيحيان اند كه از كيش آنها پيروي مي كردند و پيروان تورات كه در آن روزگار در ميان عرب مي زيستند, مانند خود ايشان باديه نشين بودند و از اين گونه مسائل, به جز آن چه عامه اهل كتاب مي دانند, باخبر نبودند.