خلاصة:
نهاد ولایتعهدی از مهمترین نهادهای تاثیرگذار در دستگاه خلافت عباسیان به شمار میرفت. در دورۀ دوم عباسیان (232-334ق)، برخلاف دورۀ اول (132-232ق) که نهاد ولیعهدی در آن تا حدود زیادی مستقل عمل میکرد، شکوه و عظمت این نهاد در تاثیرگذاری بر افزایش قدرت خلافت از بین رفت. یافتههای مسئلۀ پژوهش حاضر، که با روش توصیفی-تحلیلی درصدد بررسی نقش نهاد ولایتعهدی در تضعیف نهاد خلافت در دورۀ دوم عباسیان است، نشان میدهد که در درجۀ اول، هویتبخشی به جایگاه ولایتعهدی، که در دورۀ اول عباسی منجر به قدرتگیری و عظمت دستگاه خلافت میشد، در دورۀ دوم خلاف عباسی، بهعلت تسلط ترکان بر نهاد ولایتعهدی، که منجر به بروز ولیعهدانی سستعنصر و ضعیف شد، باعث تضعیف آن گشت. ترکان ولیعهدانی گزینششده و کمسنوسال، فاقد شجاعت و دلاوری، و ضعیف را با هدف تسلط بر آنها، برمیکشیدند. علاوه بر ترکان، برخی از زنان دربار نیز، بهعلت رشد ولیعهد در حرم، که محیطی زنانه بود، با ترکان در تسلط بر ولیعهدان رقابت داشتند. مادران ولیعهدان نقش زیادی در رسیدن آنها به خلافت ایفا میکردند و با تسلطی که از قبل بر آنها داشتند، نقش مهمی در ادارۀ امور بازی میکردند و بهاینترتیب، از ایفای نقش اصلی خلیفه، که رسیدگی به امور بود، مانع میشدند. نمونۀ بارز این مسئله دخالت سیدهشغب، مادر المقتدر عباسی، در ادارۀ امور در رقابت با ترکان در دورۀ مقتدر بود. مجموع عوامل یادشده باعث شد تا نهاد ولایتعهدی در دورۀ دوم عباسی بهجای قدرتبخشی به حاکمیت خلافت عباسی، باعث تضعیف آن بشود.
The crown prince position was one of the most influential institutions in the Abbasid caliphate system. In the second period of the Abbasids (232-334 AH), unlike the first period (132-232 AH) when the heirs to the throne were largely independent, the magnitude of influence of this institution on increasing the power of caliphate was lost. Findings of the present research, which uses a descriptive-analytical method to investigate the role of crown princes in weakening the institution of caliphate in the second period of Abbasids, show that earlier significance of crown princes, who during the first period of Abbasids increased the grace and greatness of the caliphate system, was enormously declined due to the domination of the Turks over the crown princes of the second period. The Turks chose young timorous weak-kneed crown princes with the aim of domineering over them. In addition, some women of caliphs’ harem were rivals of Turks in controlling the crown princes. Especially, crown princes' mothers played a major role in installing their children as the caliphs and with their predominance over them were able to direct the sequence of events and thus, prevented the caliphs to deal with affairs. A typical example of these mothers is Sayyidah Shaghab, Al-Muqtadir’s mother, who competed with Turks in governing and ruling in Al-Muqtadir’s period. Total of the abovementioned factors led to weakening crown prince position in the second Abbasid period and consequently, the Abbasid caliphate rule.
ملخص الجهاز:
مصـداق بـارز چنـين تأثيراتي در دورة ولايتعهدي منتصر و موفق مشاهده ميشود که منتصر، با بازيچه شـدن در دست ترکان ، عليه خليفه شورش کرد و بـا قتـل پـدرش ، متوکـل ، باعـث تضـعيف خلافت شد و درمقابل ، موفق ، به رغم ضعف و سستي خليفـه معتمـد، بـا مهـار ترکـان ، باعث قدرتگيري نسبي نهاد خلافت شد؛ براي نمونه ، نقش موفق در سرکوب برخـي از شورش هاي بيروني عليه خلافت ، مانند شورش زنگيان (نک : مسعودي، مروج ، ٢٤٦/٤- ٢٤٧) و نيز تقابل پيروزمندانه با يعقوب ليث صفاري (نک : طبـري، ٥٠٤/٥-٥٠٥) مبـّين اين مسئله است .
ميتوان گفت که منصب اميرالامرايي نمود اوج قدرت ترکان و درعين حال ، آخـرين معبـر ورود آن هـا بـه دسـتگاه خلافـت عباسي بود که از طريق آن و با بازيچه قرار گرفتن وليعهدان و خلفا، دستگاه خلافت به نهايت ضعف خود کشانده شد؛ به طوريکه تنها نامي از خلفا باقي ماند و بسياري مناطق زير سلطۀ عباسي، در شرق و غرب جهان اسلام ، استقلال پيـدا کردنـد.
امـا درنهايـت ، کشمکش آن ها براي رسيدن به اين جايگاه و حتي عرضۀ آن به ديگري بـراي غلبـه بـر رقيب ، باعث شد تا بعد از ظهور آل بويه ، دورة افول قدرت ترکان در خلافـت عباسـي آغاز شود و انتخاب وليعهدان و خلفا در دست بازيگر ديگري در صحنۀ سياسي آن روز قرار بگيرد.
در پي اين جريانات ميتوان نتيجه گرفت که فساد و ضعفي که برخلاف دورة اول عباسي، بر خلفا و حاکمان ايـن دوره حکمفرمـا بـود، منجـر بـه افزايش نقش زنان در انتخاب وليعهدان شد و اين امر نيز به نوبۀ خود تضعيف دسـتگاه خلافت را به همراه داشت .