خلاصة:
این نوشتار به بررسی و تحلیل شواهد و قرائن موجود برای روشن کردن مفهوم/ مفاهیم واژه «طبیعت» در نوشتههای کهن یونانی، اعم از فلسفی یا غیر فلسفی، اختصاص یافته است. یافتن مفهوم و معنای واژگان و تاثیراتی که این کار در جلوگیری از ایجاد مغالطهها و بدفهمیهای بنیادی میتواند داشته باشد، بسیار با اهمیت است. بهویژه هنگامیکه با متون بهاصطلاح قطعهقطعه یا ناقص روبهرو باشیم، این کار با نمایاندن تمام شقوق معنایی برای آن واژه، میتواند ما را به مقصود و مدلول اصلی نویسنده نزدیکتر کند. در اینجا، نخست تفاسیر گوناگونی را که معنایی واحد را به واژه طبیعت اختصاص دادهاند، بهاختصار مرور کردهایم. پسازاین، با استناد به متون دستاول، گستره معنایی و تعدد معانی ممکن برای این واژه را نشان دادهایم و کوشیدهایم تا مهمترین شواهد بهدستآمده و سیاقی که واژه طبیعت در آن بوده بهدقت ترجمه و تفسیر شود. در پایان، دیدگاه معنایی واحد یا محدود برای واژه طبیعت که در بخش آغازین، بهاختصار نظر باورمندان به چنین دیدگاهی را مرور کردیم، طرد شده است.
This paper devoted to examination and analysis of examples and instances in ancient Greek literature – philosophical or other works, to make clear the concept/s of "Nature" (φύσις) in them. The significant of finding word''s meaning and sense, and effects of this task in avoiding fundamental fallacies and misconceptions, is not meager. In fragmentary or defective texts, that task with suggesting several different possible meanings for the word, can proximate us to author''s real sense or aim. Firstly and briefly, I explain several interpretations that all of them have common side, i.e. shared in dedication only one meaning or sense to "Nature" and then, I try to give a sufficient and satisfactory examples for several and multitude possible meanings of "Nature" on the base of main primeval original texts and literature. Quoting context of every case, I proceed to propose my own translation and interpretation of that situation to the best of my ability. In conclusion limited or one meaning approach for that word, the view that we expounded in first section of paper, is disproved.
ملخص الجهاز:
مرور رویکردهای متفاوت نشانگر یک اختلاف ریشه است و نمیتوان با گزینش یکی از همان رویکردها و ترجیح آن، تصمیم نهایی گرفت؛ چراکه چنین گزینش و تفسیری درباره معنای واژه طبیعت در این قطعات از آغاز، مصادره به مطلوبی بیش نیست؛ ولی چگونه میتوان معیار و ملاکی را یافت که از این خطای بزرگ مصون باشد؟ بیشترین دیدگاههای تفسیری که در بخش بعدی، مروری کوتاه به آنها خواهیم داشت، بر پایه گزینش یک معنای اصلی برای واژه طبیعت هستند و درنتیجه در همه موارد این واژه را به همان معنا ترجمه و تفسیر میکنند.
ولی بیردسلی(John Walter Beardslee) به دو معنای «ریشه یا شروع» و «ویژگی یا کیفیت» برای طبیعت اشاره کرده و باورمند است که در ادبیات یونان، بهمرور معنای ویژگی رایج شده که با توجه به معنای نخست و کمیاب آن به معنای «ویژگی ذاتی و لایتغیّر» نزدیک شده است؛ هرچند معنای فعل پیدا آمدن (φύω) بیتأثیر نبوده، ولی در کاربرد رایج طبیعت هیچ اشارهای به معانی امر نخستین یا آغازین و داده شده (در برابر کسبشده) وجود ندارد و تنها به معنای تشکیل (Make-up)و جمع کیفیات یک چیز یا یکی از آنها است.
تئوفراستوس نیز گاهی واژه طبیعت و مشتقات آن را برای گزارش دیدگاه علماء طبیعی متقدم و به معنای «جوهر نخستین» بهکاربرده است؛ برای نمونه تعابیری همانند «یک طبیعتِ بیکران دیگر»(ἑτέραν τινά φύσιν ἄπειρον) برای اشاره به اصلِ منشأ یا «آتش در هراکلیتوس» بهعنوان طبیعتِ دربردارنده چیزها (οὔσης φύσεως τῆς ὑποκειμένης) و هوا ازنظر دیوگنس آپولونیایی بهعنوان «طبیعتِ همهچیز» (Diels, 1879: 475- 7) است.