خلاصة:
هدف اصلی این پژوهش بررسی تاثیر همافزایی منابع کسب وکار بر موفقیت شرکتهای دانش بنیان
می باشد و به تبیین نقش هوشمندی کسب وکار در این موفقیت میپردازد. پژوهش حاضر ازنظر هدف،
کاربردی و ازنظر روش توصیفی- پیمایشی است. در این پژوهش از رویکرد آمیخته برای تجزیهوتحلیل
دادهها استفاده شده است. با استفاده از مصاحبه اکتشافی، دادهها جمع آوری، سپس با تحلیل تم مدل تبیین و
در ادامه از طریق پرسشنامه محقق ساخته و معادلات ساختاری مدل آزمون شده است. در این پژوهش
تعداد نمونه در مرحله اول و برای مصاحبه ٥ نفر شامل صاحبنظران و اساتید بوده و تعداد نمونه برای
تکمیل پرسشنامه محقق ساخته با توجه نوع نمونهگیری غیر تصادفی هدفمند، ٣٢ نفر میباشد. نتایج نشان
میدهد برای موفقیت شرکتهای دانشبنیان باید همافزایی کسبوکار صورت گیرد که این کار از طریق
همافزایی بازاریابی و تکنولوژیکی میسر میگردد. البته هوشمندی کسب وکار به عنوان یک متغیر میانجی در
موفقیت شرکتهای دانش بنیان نقش بسیار مهمی را بازی میکند بهطوریکه بدون در نظر گرفتن آن،
هم افزایی کسب وکار به تنهایی نمیتواند موجب موفقیت شرکتهای دانش بنیان شود.
ملخص الجهاز:
نتايج نشان ميدهد براي موفقيت شرکتهاي دانشبنيان بايد همافزايي کسبوکار صورت گيرد که اين کار از طريق همافزايي بازاريابي و تکنولوژيکي ميسر ميگردد.
بر اساس مطالعات صورت گرفته بر روي شرکتهاي دانشبنيان، بزرگترين مشکل اين شرکتها بهخصوص در مراحل اوليه رشد دسترسي آنها به منابع مالي، تيم مديريتي قوي، بازاريابي ضعيف و يا نبود بازار براي کالاي دانشبنيان ميباشد که باعث شکست اينگونه شرکتها ميشود [٩].
نتايج نشان ميدهد که با توجه به اينکه مقدار بارعاملي تأثير متغيرهاي مدل به جزء تأثير همافزايي کسبوکار بر موفقيت شرکتهاي دانشبنيان- بيش از ٢/.
جدول ٧: ضريب تأثير غيرمستقيم بين متغيرهاي مدل (به تصویر صفحه رجوع شود) با توجه به اينکه مقدار ضريب تأثير غيرمستقيم بين همافزايي کسبوکار و موفقيت شرکتهاي دانشبنيان بزرگتر از ٠/٦ است مطابق نظر کلاين (١٩٩٨) نشاندهنده خيلي مطلوب بودن اين رابطه ميباشد.
جدول ٧: معنيداري ضريب تأثير غيرمستقيم متغيرهاي مدل (به تصویر صفحه رجوع شود) نتايج جدول ٧ نشان ميدهد که بين همافزايي کسبوکار و موفقيت شرکتهاي دانشبنيان رابطه معنيداري وجود دارد زيرا مقدار سطح معنيداري آنها کمتر از ٥ صدم است.
نتايج نشان ميدهد که همافزايي کسبوکار بهتنهايي نميتواند موجب موفقيت شرکتهاي دانشبنيان گردد بلکه براي موفقيت بايد به مؤلفهها و شاخصهاي هوشمندي کسبوکار که شامل چهار بعد کسبوکار، کاربردها، تکنولوژي و فنآوري و سازماني ميشود [٤٩، ٥٠] توجه نمود.
پيشنهادها براي پژوهشهاي آتي با توجه به نتايج تحقيق پيشنهاد ميگردد تا محققان به بررسي ساير عوامل تأثيرگذار بر هوشمندي کسبوکار و موفقيت شرکتهاي دانشبنيان که در اين تحقيق بحث نشده است بپردازند.