خلاصة:
محور بحث این مقاله، معضل هویت و میزان موفقیت جمهوری ترکیه در گرد آوری مردم به دور هویت « ترک» است که از سوی دولت تحمیل گردیده است. این مضمون با اشاره به دو چالش مهم در برابر نقش ممتازی تشریح می گردد که از زمان تأسیس جمهوری در سال 1923 به [هویت] « ترک» اعطاء گردید: ]یعنی[ افزایش بی سابقة هویت اسلامی و ظهور هویت «کُرد». این مقاله استدلال می نماید که موارد نقض حقوق بشر در ترکیه را نباید فقط ناشی از قوانین بد، حکومتهای بی رحم و دیوانسالاری بد دانست، بلکه این موارد، برون رویز بیماری های عمیق تری است که بازتاب سیاست هویت موجود در آن می باشد. اینگونه استدلال می شود که هر چه هویتهای جمعی و فردی از هویت سیاسی شدة همگن ساز که «ملت» و «دولت» را می ستاید « رها شده تر» باشد، تنش ها و موارد نقض حقوق بشر از طریق روش های انطباق بیشترکاهش خواهد یافت.
This presentation centres on the problematic of “identity” and the extent to which the republican Turkey has managed to gather the people around the state-imposed identity of “Turkishness”. This theme is explicated by reference to the two main challenges to the privileged role that Turkishness was accorded since the foundation of the republic in 1923: the upsurge of Islamic identity, and the manifestation of Kurdish identity. This paper argues that human rights violations in Turkey are not simply to be blamed on bad laws, ruthless governments and bad bureaucracy, but are the outpourings of a deeper malaise reflecting the politics of identity therein. It is argued that the more the individual and collective identities are “liberated” from the much-politicised homogenizing identity that idolizes the “nation” and the “state”, the more tensions and human right violations will subside through accommodating practices.
ملخص الجهاز:
این گروه شبهنظامی نشان داد كه ازآنچه در ابتدا تصور میشد، فعالتر است و این امر به دلایل زیر بود: اولاً حزب pkk میتوانست بهآسانی داوطلبانی از تركیه و اروپا، كه از سیاستهای سختگیرانه دولت تركیه به ستوه آمده بودند را به خدمت بگیرند، دوم، بیكاری گسترده در مناطق گسترده كردنشین، به بستری برای افزایش كسانی كه به مناطق كوهستانی میرفتند تا به pkk ملحق شوند، تبدیل شد، سوم، فقدان حاكمیت در شمال پس از جنگ خلیج در سال 1990-1991 باعث شد تا pkk حضور خود را در این منطقه را بهشدت استحكام بخشد و با گذشتن از مرز، حملات سنگینی را به نیروهای امنیتی تركیه وارد كند و سرانجام اینكه احساس نفرت و دشمنی كردها نسبت به نیروهای امنیتی كه موارد بیشماری از نقض گسترده حقوق بشر را برعلیه كردها، بخصوص در استانهای كردنشین، مرتكب شده بودند، نظیر آتشزدن روستاها، شكنجههای گسترده، كتكزدن و بیاحترامی، تهدید و قتلهای غیرقانونی، آنها را در اختیار pkk قرارداد.
ابتكارات و یا اصلاحات دیگر كه تأثیر مستقیم بر جامعه كردها در تركیه داشتهاند بهقرار زیر است: حق چاپ و خبررسانی به زبان كردی، آزادی برای افتتاح رشتههای كردی، لغو مجازات اعدام (كه در میان مسائل دیگر، به این معنی بود كه عبدالله اوچالان از اعدام مصون بود)، تعلیق دادگاههای امنیتی دولت (كه مجازاتهای سنگینی برای تروریستها، فعالان و متفكران كردی كه با دیدگاههای دولت در مورد «مسئله كردها» ابراز مخالفت میکردند را اعمال میکرد)، احیای مجدد شورای امنیت ملی (بهگونهای كه اعضای «غیرنظامی» آن قدرت متناسب با كادر نظامی كه از روش خشونت و زور در خصوص شورش كردها حمایت میكردند و وجود «مسئله كردی» را انكار میكردند، به دست آوردند) مجازاتهای سنگینتر برای شكنجهگران در نیروهای امنیتی؛ حق كردها در انتخاب اسامی كردی برای كودكان خود.