خلاصة:
این مقال شرح و تفسیری است بر کلام امام محمدباقر علیه السلام در اوصاف شیعیان واقعی در باب شکر نعمت. یکی از ارزشهای مهم اخلاقی، شکر است. اما براساس کریمه «قلیل من عبادی الشکور» (سبا: ۱۳)؛ انسانها، کمتر شکرگزار نعمات الهی هستند. سوال اصلی این است که به راستی چگونه میتوان شاکر بود و انگیزه شکرگزاری پیدا کرد. برای اینکه بخواهیم در زمره بندگان شاکر خدا باشیم، هرچند شکر زبانی «الحمدلله» امری بایسته است، اما برای شاکر واقعی بودن کافی نیست. برخی بندگان خدا، به دلیل ترس از عذاب یا شوق نعمتهای بهشتی، خدا را شاکرند. برای رهایی از این روحیه، باید نعمتهای الهی را بهتر شناخت و درباره اهمیت نعمتهای بیکران الهی اندیشید. شناخت درست نعمتهای الهی و بزرگ شمردن آنها، برای ایجاد انگیزه شکرگزاری و نیل به کمال انسانی، بسیار مهم و موثر است.
این مقاله به تفصیل به بحث شکرگزاری، انگیزهها و عوامل آن میپردازد.
This paper is a commentary on the advices of Imam Mohammad Bagher (PBUH), regarding thanksgiving in the behavior of the real Shiites. One of the most important moral values is thanksgiving. But, according to the verse, “And few of My servants are grateful” (34: 13); humans are less grateful for divine blessings. The main question is how to be truly thankful to God and adopt this motivation. Although the verbal thanksgiving is necessary, it is not enough to be among the thankful ones. Some servants of God give thanks to God for fear of punishment or longing for the blessings of heaven. To get rid of this behavior, one should know the divine blessings truly and think about the importance of the infinite divine blessings. Proper knowledge about divine blessings and magnifying them is very important and effective for motivating gratitude and preparing conditions for the human perfection. This article discusses gratitude, its motives and factors in detail.
ملخص الجهاز:
پس از آنکه امام باقر( اوج مقام ولایت اهلبيت( را بیان کردند، راههایی نیز برای کسب فضايل و در نتیجه رسیدن به این مقام والا نشان دادهاند که براساس آن، انسان نباید از همان اول انتظار داشته باشد که همة کارهایش درست باشد و مرتکب هیچ لغزشی نشود.
خداوند متعال با این بیان انگیزة شکر را در انسان ایجاد میکند؛ و شکر باعث ترفیع درجات انسان میشود و انسان را خالص میکند؛ بااین حال، عجیب است که گاهی انسان نهتنها شکر خداوند را بهجا نمیآورد، بلکه در پیِ برخی حوادث ناسپاسی ميکند و از خدا طلبکار و گلهمند میشود.
برای رهایی از این روحیه باید نعمتهای الهی را بهتر شناخت و دربارة اهمیت همة نعمتها، حتی نعمتهایی که کوچک به نظر میرسند اندیشید.
یکی از موانع درک عظمت نعمتهای الهی و پیدایش انگیزة شکر در انسانها این است که بخش بزرگي از نعمتها به برطرفشدن نیازهای زيستي ميانجامد؛ مثلاً انسان با گرسنه و تشنهشدن متوجه نعمت غذا و آب میشود، و با رفع ضرورت، اهميت چنين نعمتهايي مغفول ميماند.
اشکال کار در این است که انسان ازیکطرف روزی و نعمتهای خدا را کم میشمارد و حق آنها را ادا نمیکند و از سوي ديگر، عبادتهای خود را زیاد میپندارد.
خداوند اسباب و وسایل بسیاری را بهکار گرفته است تا انسان ناني به کف آرد و به غفلت نخورد؛ اما متأسفانه غفلت بشر مانع تفکر دربارة نعمتهای الهی و عظمت آنها میشود.
شناخت درست نعمتهای خداوند و نیز بزرگشمردن آنها برای پیداشدن انگیزة شکر در انسان و رسیدن او به کمال انسانی و مقام حبّ الهی بسیار راهگشاست.