خلاصة:
با اینکه در لسان فقهاء ـ خصوصا متاخرین ـ بر امضائی بودن ابواب معاملات تاکید و تعبدی بودن آن انکار شده است؛ اما در عین حال در مواردی احکام ابواب معاملات حمل بر تعبد شده است. نتایج تحقیق حاضر که به روش تحلیلی ـ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده، نشان میدهد اصطلاح «تعبدی» در پنج معنا بهکار رفته است؛ معنای اول: تعبدی در مقابل توصلی؛ در این کاربست قصد تقرب به خداوند مقوّم معنای تعبدی است و صرفا به عبادات بالمعنی الاخص اطلاق میشود. معنای دوم: تعبدی به معنای توقیفی؛ به این معنا که احکام شرعی باید مستند به شارع باشد. طبق این معنا تمامی احکام شرع اعم از عبادات و معاملات تعبدی هستند. معنای سوم: تعبد به معنای کرنش در مقابل حکم الهی؛ این معنای تعبدی اشاره به لزوم تمکین اهل ایمان نسبت به احکام الهی دارد. چهارم: تعبدی به معنای بدون غرض بودن متعلق یک حکم شرعی؛ تعبدی در این کاربست صرفا به احکام امتحانی و امثال آن، البته طبق برخی از مبانی اطلاق میشود. پنجم: تعبدی در مقابل تعقلی؛ تعبدی در این کاربست اشاره به عدم درک اغراض مترتب بر حکم یا عدم امکان بهکارگیری قواعد معمّم و مخصّص حکم دارد. تعبدی به این معنا قابل اطلاق به ابواب معاملات بهصورت کلی نیست و صرفا بر اجزاء و شرایطی که تحت تصرف شارع قرارگرفته، فیالجمله قابل اطلاق است.
Although the jurists, especially the later ones, have emphasized the signatory nature of rulings of the chapters of transactions and have denied its devotional nature; but at the same time, in some cases, the rulings of the chapters of transactions have been considered Ta’abudi (devotional). Jurisprudential and Principles texts show that the term "Ta’abud" is used in five meanings, I) Ta’abud vs. Tawassul, in this usage, the intention of approaching God, firms the meaning of "Ta’abud" and refers only to worship in a special sense, II) Ta’abud vs. Taughifi, in the sense that the Shari'a rulings must be documented by the lawgiver. According to this meaning, all the rules of Shari'a, including worship and transactions, are devotional. III) Devotion means obedience to the divine command. This meaning refers to the necessity of obeying the divine commandments. IV) Devotion means absence of purpose in the belonging of a sentence. Devotion in this application refers only to the tentative rules and the like, of course, according to some foundations. V) Devotion vs. rational; devotion in this application refers to the lack of understanding about the intentions of a sentence or the impossibility of applying the general and specific rules of a sentence. Devotional in this sense does not apply to the chapters of transactions in general and can only be applied to the components and conditions that have been possessed by the lawgiver.
ملخص الجهاز:
نتایج تحقیق حاضر که به روش تحلیلي ـ توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانهای انجام شده، نشان میدهد اصطلاح «تعبدی» در پنج معنا بهکار رفته است؛ معنای اول: تعبدی در مقابل توصلی؛ در این کاربست قصد تقرب به خداوند مقوِّم معنای تعبدی است و صرفاً به عبادات بالمعنی الاخص اطلاق میشود.
چهارم: تعبدی به معنای بدون غرض بودن متعلق یک حکم شرعی؛ تعبدی در این کاربست صرفاً به احکام امتحانی و امثال آن، البته طبق برخی از مبانی اطلاق میشود.
در نگاه بدوی به نظر میرسد جمع بین این دو سخن مستلزم تناقض باشد؛ چون واژه «امضائی» به معنای تأیید شرع نسبت به آنچه نزد عقلا است، میباشد؛ و واژة «تعبدی» اشاره به آموزههایی دارد که از جانب شارع رسیده و عقل و فهم بشری از تحلیل محتوا و اثبات عقلی آن عاجز است.
مثلاً امام خمینی( (در انکار تعبدی بودن حکم حرمت ربای قرضی میگوید: «التشبّث له بالتعبّد في مثل هذه المسألة آلتی أدركت العقول مفاسد تجويزها و مصالح منعها، بعيد عن الصواب» (موسوي خميني، بيتا، ج2، ص541)؛ یعنی چون در بحث ربای قرضی، مفاسد مترتب بر ربا و مصالح تحریم آن قابل تعقل است، لذا نمیتوان قائل به تعبدی بودن حرمت آن شد.
گاهی مصالح و مفاسدی که در جعل احکام مدنظر شارع بوده، بهصورت شفاف معلوم نیست و عقل بشر عاجز از احراز آن است، اصطلاح تعبدی برای اشاره به این معنا به کار رفته است.
در بررسی این موارد دو نکته اساسی قابل توجه وجود دارد: نکته اول: مورد اطلاق تعبدی به معنای پنجم بر ابواب معاملات، اجزاء و شرایط شرعی است.