خلاصة:
در طبقهبندی جرایم براساس معیار بزه دیده، جرایمی با عنوان «بزه های بدون بزه دیده» رو به رو میشویم که امروزه در قوانین جزایی بسیاری از کشورها وجود دارد. که با ارتکاب به آن صدمه و ضرر مشخص و ملموسی به شخص و یا اشخاص معین وارد نمی آید. این تعریف ارائه شده مباحث فراوانی را در جرم شناسی و به ویژه در حوزه دانش نوپای «بزه دیده شناسی» مطرح نموده است. زیرا امروزه سیاست جنایی تا حدود زیادی متاثر از دانش بزه دیده شناسی بوده و بسیاری از برنامه های آن در جهت یافتن بهترین راه ترمیم خسارت های وارد بر بزه دیده است. و بالتبع شرط اجرای این برنامهها و مفید واقع شدن آنها نیز وجود بزه دیده و متضرر از وقوع جرم است. از آن جایی که بسیاری از برنامههای سیاست جنایی مانند عدالت ترمیمی و پیشگیری وضعی در مورد جرایم دارای بزه دیده قابلیت اجرایی دارند، به نظر می رسد جرایم فاقد بزه دیده در بسیاری از این برنامهها جایگاهی نداشته و در واقع این جرایم، سیاست جنایی را با چالشهای جدی روبه رو ساخته است.
In categorizing crimes based on criterion of victim, there are crimes which are titled by “crimes without victim”, that are present in the criminal laws of many countries, and committing which, does not lead to any specified damage or loss to any individual or individuals. This presented definition includes a variety issues in criminology and especially in the new science of victimology, since today, the criminal policy is highly influenced by victimology and many of its programs are about finding the best methods of compensating the damages affecting the victim and of course the main condition for implementing these programs and them being useful is the presence of victim of crime. Since many of crime policy programs such as restorative justice and situational prevention could be implemented in crimes with victim, it seems that crimes without victim are not applicable within these programs and in fact these crimes have confronted crime policy with real challenges.