خلاصة:
ساختار مالکیت شرکتها ممکن است به تغییر رفتار شرکتها منجر شود. این موضوع از فعالیتهای نظارتی که سرمایه گذاران مختلف در این ساختار انجام میدهند نشات میگیرد. از طرفی بازده سهام شرکت ها تابعی از ریسک سیستماتیک است و ریسک سیستماتیک بیانگر تغییرات نرخ بازده یک سهم نسبت به تغییرات نرخ بازده کل بازار سهام می باشد. در بازار سرمایه نیز، سرمایه گذاران سعی دارند در جایی سرمایه گذاری کنند که بیشترین بازدهی را برای آنان به ارمغان آورد و در این راستا به ریسک مربوط به سرمایه گذاری نیز توجه دارند و در صورتی تحمل ریسک را پذیرا هستند که بابت آن مابه ازایی، عایدشان شود و این عواید چیزی جز سود بیشتر سرمایه گذاری نخواهد بود. تحقیق پیش رو با هدف بررسی تاثیر ساختار مالکیت و سیاستهای تقسیم سود بر سودآوری و ریسک، اقدام به جمعآوری داده های مرتبط با تحقیق کرد. این تحقیق از نظر طبقه بندی بر مبنای هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است، از نظر روش و ماهیت از نوع تحقیق همبستگی است. همچنین مقیاس اندازه گیری داده ها مقیاس نسبی است. روش تحقیق به صورت استقرایی است که در آن مبانی نظری و پیشینه پژوهش از راه کتابخانه، مقاله و اینترنت جمع آوری شده و در رد یا اثبات فرضیه های پژوهش با بکارگیری روش های آماری مناسب، از استدالل استقرایی در تعمیم نتایج استفاده شده است. جامعه آماری معین شده در پژوهش پیش رو شامل کلیه شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران به تعداد ۱۸۴ شرکت برای بازه زمانی ۹۹۱۴ تا ۹۹۱۰ بوده که با استفاده از روش حذفی سیستماتیک، تعداد ۹۹۲ شرکت به عنوان نمونه انتخاب شد. برای آزمون فرضیه های این تحقیق و تعیین ارتباط بین متغیرهای مستقل و وابسته نیز از الگوهای اقتصادسنجی استفادهشده است. داده ها پانل دیتا و روش برآورد آماری رگرسیون اثرات ثابت یا تصادفی است. نتایج تحقیق نشان داد که مالکیت خانوادگی بر سودآوری تاثیر مثبت و معناداری دارد. سیاست تقسیم سود بر سودآوری شرکت تاثیر منفی و معناداری دارد. سیاست تقسیم سود بر ریسک غیر سیستماتیک شرکت تاثیر منفی و معناداری دارد.
The ownership structure of companies may change the behavior of companies. This stems from the regulatory activities of different investors in this structure. On the other hand, corporate stock returns are a function of systematic risk, and systematic risk represents a change in the rate of return on a share of the change in the total rate of return on the stock market. In the capital market, investors try to invest in a place that brings them the highest returns, and in this regard, they also pay attention to the risk associated with investing, and if they accept the risk tolerance, for which they are free. Earn them, and that income will be nothing more than an investment. Leading research aimed to examine the impact of ownership structure and profit-sharing policies on profitability and risk, and collected data related to the research. This research is applied in terms of purpose-based classification, and correlational in terms of method and nature. The data measurement scale is also a relative scale. The research method is inductive in which the theoretical foundations and background of the research have been collected through the library, article and internet and in rejecting or proving the research hypotheses by using appropriate statistical methods, inductive reasoning has been used in generalizing the results. The statistical population determined in the present study included all companies that are members of the Tehran Stock Exchange for the period 1390 to 1397, which using systematic elimination method, 112 companies were selected as a sample. Econometric models have also been used to test the hypotheses of this research and to determine the relationship between independent and dependent variables. Data are data panels and regression estimation methods are fixed or random effects. The research results showed that family ownership has a positive and significant effect on profitability. Profit sharing policy has a negative and significant effect on company profitability. Profit sharing policy has a negative and significant impact on the company's non-systematic risk.
ملخص الجهاز:
با توجه به نتايج حاصل از جدول برآورد مدل تحقيق در فصل ٤، ارزش احتمال براي متغير سياست تقسيم سود کمتر از ٠/٠٥ بوده و علامت ضريب برآوردي براي متغير مذکور منفي است ؛ بنابراين فرض صفر در سطح اطمينان ٩٥ درصد رد شده که بيانگر آن است که رگرسيون از اعتبار آماري لازم برخوردار است ؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که سياست تقسيم سود بر سودآوري شرکت تاثير منفي و معناداري دارد و به اين ترتيب فرضيه دوم پژوهش تاييد ميشود.
با توجه به نتايج حاصل از جدول برآورد مدل تحقيق در فصل ٤، ارزش احتمال براي متغير مالکيت خانوادگي، بيشتر از ٠/٠٥ است ؛ بنابراين فرض صفر در سطح اطمينان ٩٥ درصد پذيرفته ميشود که بيانگر آن است که رابطه معناداري بين متغيرهاي مستقل و وابسته وجود ندارد؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که مالکيت خانوادگي بر ريسک غير سيستماتيک شرکت تاثيرگذار نيست .
با توجه به نتايج حاصل از جدول برآورد مدل تحقيق در فصل ٤، ارزش احتمال براي متغير سياست تقسيم سود کمتر از ٠/٠٥ بوده و علامت ضريب برآوردي براي متغير مذکور، منفي است ؛ بنابراين فرض صفر در سطح اطمينان ٩٥ درصد رد شده که بيانگر آن است که رگرسيون از اعتبار آماري لازم برخوردار است ؛ بنابراين ميتوان نتيجه گرفت که سياست تقسيم سود بر ريسک غير سيستماتيک شرکت تاثير منفي و معناداري دارد و به اين ترتيب فرضيه چهارم پژوهش تاييد ميشود.