خلاصة:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی در افراد با درمان نگهدارنده متادون انجام شد. روش: این مطالعه شبه آزمایشی به شیوه پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. از میان همه افراد مراجعه کننده به مرکز درمانی سوءمصرف مواد روزبه شهر کامیاران در نیمه اول سال 1397، که تحت درمان نگهدارنده متادون بودند، نمونه ای به حجم 30 نفر به شیوه در دسترس انتخاب و بصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه گواه (10 نفر) گمارده شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های نگرش های ناکارآمد و خطاهای شناختی استفاده و توسط افراد هر سه گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل شد. گروه آزمایشی اول و دوم به ترتیب مداخله درمان شناختی-رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را در 8 جلسه 60 دقیقه ای به شیوه گروهی دریافت کردند. داده ها نیز با روش تحلیل کواریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات مؤلفه های نگرش ناکارآمد از جمله نیاز به تایید دیگران و نیاز به راضی کردن دیگران و مؤلفه های باورهای غلط شناختی از جمله فیلتر ذهنی، نتیجه گیری شتابزده، استدلال احساسی، باید-بهتر و شخصی سازی در هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل، به طور معناداری پایین تر بود. همچنین میانگین نمرات موفقیت-کامل طلبی، تفکر همه یا هیچ، تعمیم افراطی و بی توجهی در گروه تحت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسبت به دو گروه دیگر، به طور معناداری پایین تر بود. نتیجه گیری: درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشتر از درمان شناختی-رفتاری بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی مؤثر است.
Objective: The present study aimed to compare the effectiveness of cognitive-behavioral therapy and acceptance and commitment therapy on reducing dysfunctional attitudes and cognitive misconceptions in people with methadone maintenance treatment. Method: This was a quasi-experimental study using pretest-posttest with a control group. From all the people referred to Roozbeh substance abuse treatment center in Kamyaran in the first half of 2018, who were under methadone maintenance treatment, a sample of 30 people were selected by convenience sampling and were randomly placed into two experimental groups (n=20) and a control group (n=10). In order to collect data, dysfunctional attitudes and cognitive errors questionnaires were used and these questionnaires were completed by the participants of all three groups in the pre-test, post-test stages. The first and second experimental groups received cognitive-behavioral therapy and acceptance and commitment therapy, respectively, in 8 sessions of 60 minutes as collectively. Data were also analyzed by multivariate analysis of covariance. Results: The results showed that the mean scores of the dysfunctional attitude components including the need for otherschr('39') approval and the need to satisfy others as well as the components of cognitive misconceptions such as mental filter, hasty conclusion, emotional reasoning, should-better, and personalization were significantly lower in both experimental groups than the control group. Also, the mean scores of success-perfectionism, all-or-nothing thinking, overgeneralization, and inattention in the acceptance and commitment treatment group were significantly lower than the two other groups. Conclusion: Acceptance and commitment therapy is more effective than cognitive-behavioral therapy in reducing dysfunctional attitudes and cognitive misconceptions.
ملخص الجهاز:
بـا درک این مهم ، این ســـ وال مطرح میشـــود کـه آیـا بین موج دوم رفتـار درمـانی (درمـان شـــناختی-رفتاری) نســـبت به موج ســـوم رفتار درمانی (درمان پذیرش و تعهد) بر کاهش نگرش های ناکارآمد و باورهای غلط شناختی تفاوت وجود دارد؟ سپس جهت پاسخگویی به این مهم ، ســوال اصــلی پژوهش حاضــر این بود که آیا بین اثربخشــی درمان شــناختی- رفتـاری و درمـان مبتنی بر پـذیرش و تعهـد بر کـاهش نگرش هـای نـاکـارآمـد و بـاورهـای غلط شناختی تفاوت معناداری وجود دارد؟ روش جامعه ، نمونه و روش نمونه گیری این تحقیق در دسته طرح های آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل قرار میگیرد.
بحث و نتیجه گیری هدف از پژوهش حاضـرمقایسـه اثربخـشی درمان شـناختی -رفتاری و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهـد بر کـاهش نگرش هـای ـناکـارآمـد و ـباورهـای غلط شـــنـاختی در افراد تحـت درمـان ـبا داروی نگهدارنده بود.
Eidelman, Talbot, Ivers, & Harvey نتایج نشـان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد نسـبت به گروه درمان شـناختی-رفتاری، ـبه میزان بیشـــتری موجـب کـاهش ـباورهـای غلط شـــنـاختی در افراد تحـت درمـان ـبا داروی نگهدارنده متادون میشود.
Forman, Herbert, Moitra, Hollon, & Andersson Yeomans, & Geller از تحلیل داده ها نشــان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بیشــتر از شــناخت درمانی بر اضـطراب و افسـردگی مؤثر اسـت .
جایگزین درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد برای بازســازی شــناختی، پذیرش نشـــانه ها و کنترل رفتار فرد اســـت که به نظر میرســـد این جایگزینی در پژوهش حاضـر هم در مورد کاهش نگرش های ناکارآمد و هم در مورد باورهای غلط شـناختی در افراد تحت درمان با داروی نگهدارنده متادون ، مؤثرتر بوده اسـت .