خلاصة:
در این مقاله درصدد بررسی دوره زمامداری باراک اوباما و دونالد ترامپ در قبال تحولاتی جهانی هستیم. که دارای رویکرد متفاوتی بوده، که در اینجا به دنبال این هستیم که ویژگی شخصیتی دو رئیس جمهور چگونه در قبال تحولات بینالملل تاثیرگذار بوده است؟ باید گفت که برطبق نظریه شخصیتشناسی مارگارت هرمن درصدد تبیین این مسئله هستیم، که باراک اوباما دارای شخصیت تعاملگرا و مشارکتجو بوده در مقابل دونالد ترامپ شخصیتی منفعت محور و اقتدارگرا که با بررسی و تجزیه و تحلیل این دو شخصیت قابل تبیین بوده که باراک اوباما از زمان آغاز زمامداری خود به دنبال افزایش مشارکت جمعی، کنترل منازعات، تعامل با نظام بینالملل بوده بازتاب آن را در قبال تحولات جهانی میتوان مشاهده نمود. که اوباما عزم خود را برای حل بحران سوریه، مناقشه اسرائیل و فلسطین، پایبندی به توافقات جهانی، مدیریت بحران کره، بهبود روابط با شرق آسیا و... بکار گرفت. در مقابل دونالد ترامپ که باید گفت دارای شخصیتی ماجراجو، قدرتطلب بوده و منازعهآفرینی جزء ساختار شخصیتی وی بوده همواره به دنبال تنش و بحرانآفرینی در نظام بینالملل بوده، که سیاست وی در قبال بحرانآفرینی در شرق آسیا، حمایت یکجانبه از اسرائیل، خروج از تعهدات و توافقات جهانی، گسترش دامنه بحران در یمن، تنش با اروپا و مخالفت با سیستم نظام بینالملل و... نمونه این اقدامات میباشد.
In this article, we look at the period of Barack Obama and Donald Trump's rule over global developments. He has taken a different approach, looking at how the personality traits of the two presidents have influenced international developments. According to Margaret Hermann's theory of personality, we are trying to explain that Barack Obama had an interactive and participatory personality. Since its inception, it has sought to increase collective participation, control conflicts, and interact with the international system. Its reflection on global developments can be seen in Obama's determination to resolve the Syrian crisis, the Israeli-Palestinian conflict, and adherence to global agreements. Korean Crisis Management, Improving East Asian Relations. ... In contrast to Donald Trump, who has an adventurous personality. He has been a power seeker and conflict has always been part of his personality structure, he has always sought tension and crisis in the international system, and his policy towards creating crisis in East Asia, unilateral support for Israel, withdrawal from global commitments and agreements, the expansion of the crisis in Yemen, tensions with Europe and opposition to the international system. ... is an example of these actions.
ملخص الجهاز:
Keywords: Conflict, Obama, Trump, Global Developments, USA مقدمه در بررسی و مقایسه سیاست خارجی باراک اوباما با دونالد ترامپ در قبال نظام بینالملل باید گفت که در دوران زمامداری اوباما شاهد رویکرد تعاملگرایی و توسعه ارتباطات همهجانبه دستگاه سیاست خارجی آمریکا هستیم، ایالات متحده در این دوره خواستار جلوگیری از تنشهای بینالمللی و حلوفصل به همراه مدیریت تحولات جهانی بود، ولی با روی کار آمدن دونالد ترامپ که با شعار نخست آمریکا بر سر کار آمده است شاهد شکلگیری تنش و بحران در سیستم بینالملل در رویکردهای دولت کنونی آمریکا هستیم.
که باید علت این گرایش متفاوت را در شخصیت این دو مشاهده کرد که در چارچوب الگوی شخصیت شناسی مارگارت هرمن مورد بررسی قرار میگیرد که برطبق این الگو شخصیت باراک اوباما تعامل جو و خواستار مدیریت تحولات بینالملل بوده، در مقابل دونالد ترامپ که با شعار نخست آمریکا بر سر کار آمده به دنبال کسب منافع آمریکا از طریق گسترش دامنه بحرانهای بینالمللی است و تمایلی به مدیریت بحرانهای جهانی ندارد.
در راهبرد کلی اوباما پذیرفت که تروریسم بینالمللی تهدیدی برای آمریکاست و از سیاستهای جنگ با تروریسم بوش کمی فاصله گرفت و لکن رویکرد چندجانبهگرایی را در دیپلماسی خود قرار داد و دوم اینکه اوباما پذیرفت که تنها آمریکا ابرقدرت در یک نظام تکقطبی نیست و به همین دلیل بار مسئولیت رهبری آمریکا در برابر چالشهای نوظهور جهانی همانند چین و روسیه سرشکن شود که نشان دهنده چندجانبهگرایی در رفتار آمریکاست سوم اوباما به گرایشهای لیبرالیستی علاقه بیشتری دارد تاکید وی بر تجارت آزاد، دولت رفاه و دولت قدرتمند در داخل نشان دهنده تعامل در سیاست خارجی این کشور است.