خلاصة:
سازوکار استعاری ذهن در معنابخشی به جهان، نقطۀ محوری این تحقیق است. نظریۀ معاصر استعاره که نقش استعاره را در معنابخشی به جهان اطراف مطرح میکند، یکی از دستاوردهای مهم زبانشناسی شناختی است. از میان انواع استعارههای مفهومی که این نظریه به تشریح آنها میپردازد، استعارههای جهتی به آن نوع از استعاره اشاره دارد که پدیدارهای جهان را بهواسطۀ جهات، برای ما معنادار میکند. آنچنان که در این تحقیق نشان دادهایم، شاید برای شمار بسیاری از اهالی زبان، آشکار نباشد که چگونه پدیدههای طبیعی، بهدلیل جایگاه قرارگیریشان در جهات، با مفاهیم انتزاعی مرتبط دانسته میشوند و به صفاتی متصّف میشوند که هرچند در عمیقترین لایههای دانش زبانی ما نهفته است، در حقیقت هیچ ارتباط ذاتی میان آن صفات و آن پدیدههای طبیعی وجود ندارد. در تحقیق حاضر، با ارائۀ نمونههایی از بزرگترین متون ادبی فارسی نشان دادهایم که چگونه بشر، مفاهیمی را از حوزۀ تجربههای دینی، معنوی، فیزیکی، عاطفی، جنسیتی و... به عاریه میگیرد و بر پدیدههای جهان طبیعی فرامیافکند. همچنین کوشیدهایم تبیین کنیم که این فراافکنی بر مبانی مربوط به جهت و جهتمندی استوار است. این نمونهها در عین حال که روند معنادار شدن جهان از طریق استعاره را بر ما روشن میسازند، نقش انکارناپذیر متنها را در تثبیت استعارهها، نهادینه شدن آنها و ابلاغ آنها به گویندگان اعصار بعد بازگو میکنند.
Metaphorical mechanism of mind in sense-giving to the world is the pivot point of this research. The Contemporary Theory of Metaphor which maintains the role of metaphor in sense-giving to the world, is one of the biggest achievements of Cognitive Linguistics. Amongst different kinds of Conceptual Metaphors classified by this theory, Orientational Metaphors involve ways of sense-producing for the world's phenomena via the orientations. As we showed in this research, it might be intangible for a lot of speakers of a certain language how the natural phenomena get connected to spiritual concepts and characteristics – due to their orientational situation-, while there is no essential or natural relation between these concepts and those natural phenomena. By presenting some evidence of the main Persian literary texts, we have shown how the human kind borrows concepts from the theological, spiritual, emotional, physical, and sexual domains and projects them to the domain of natural phenomena. We are also trying to clarify that this projection is funded on the Orienational basis. These evidence declare the process of sense-production for the world through metaphors, and point to the undeniable role of literary texts in stabilization and internalization of conceptual metaphors and handing them over to the next generations.
ملخص الجهاز:
آن چنان که در اين تحقيق نشان داده ايم ، شايد براي شمار بسياري از اهالي زبان ، آشکار نباشد که چگونه پديده هاي طبيعي، به دليل جايگاه قرارگيريشان در جهات ، با مفاهيم انتزاعي مرتبط دانسته ميشوند و به صفاتي متصف ميشوند که هرچند در عميق ترين لايه هاي دانش زباني ما نهفته است ، در حقيقت هيچ ارتباط ذاتي ميان آن صفات و آن پديده هاي طبيعي وجود ندارد.
تحقيقات معدودي به زبان فارسي انجام شده که در آن ها استعاره هاي جهتي، از متون استخراج و به خواننده نشان داده ميشود؛ اما آنچه بايد مورد انتقاد قرار گيرد، اين است که استخراج صرف / استعاره هاي جهتي از دل متون ، تا وقتي که نتواند نحؤە شناخت ما را از جهان توضيح دهد يا دست کم ديدي تازه از خود متن به ما ببخشد، بيفايده است .
ارتباطي با صعود و نزول ارتفاع ندارد؛ اما اين ابزار استعاري ذهن ، با فراافکندن بسياري از مفاهيم به حوزٔە جهت ، آن ها را جهتمند ميکند؛ مثلا با فراافکندن داده هاي آماري (مانند کاهش / افزايش فقر) به حوزٔە جهت ، موجب شکل گيري نظامي از نشانه ها يا نمودارها ميشود که در آن ها براي نشان دادن مفهوم ازدياد يا تقليل بر روي محور عمودي يک نمودار، ارتفاع را بالا و پايين ميکنند.
خاک/ زمين ، در برابر هوا/ آسمان مثال هايي که پس از اين ، از متون کهن ارائه خواهد شد، بيانگر آن است که عناصر طبيعي «خاک/ زمين » و «هوا/ آسمان »، چگونه بر محور استعاره هاي جهتي با مفاهيم «بد» و «نيک » پيوند مييابند.