خلاصة:
هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش هوش اخلاقی و هوش معنوی بر حل تعارض با والدین، در میان دانش آموزان متوسطه دوم شهر باغ ملک بوده است. طرح پژوهش از نوع آزمایشی پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش را همه دانش آموزان دوره متوسطه دوم شهر باغ ملک در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ تشکیل می دادند. از میان آنها ۴۵۰ نفر به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند، سپس مقیاس حل تعارض با والدین اشتراوس (CTS)، روی آنها اجرا شد و از میان آنها ۹۰ نفر که تعارض بالایی با والدین داشتند، به روش تصادفی ساده انتخاب و در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. هر کدام از گروه های آزمایش (گروه هوش اخلاقی، گروه هوش معنوی) در هشت جلسه آموزشی شرکت کردند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکردند. در پایان، پس آزمون (CTS) روی گروه های آزمایش و کنترل انجام گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها، از تحلیل کوواریانس چند متغیره و یک متغیره استفاده شد. یافته ها نشان دادند که اختلاف نمره های دو گروه آزمایش که مداخله دریافت کردند نسبت به گروه کنترل در حل تعارض استدلالی، کلامی و فیزیکی در سطح (۰/۰۱>P)، معنا دار است، یعنی مداخله هوش اخلاقی و معنوی بر شیوه های حل تعارض دانش آموزان با والدین اثربخش بود، اما اختلاف میانگین نمره های دو گروه آزمایشی با یکدیگر در حل تعارض استدلالی، کلامی و فیزیکی در سطح (۰/۰۵<P)معنادار نبود، یعنی اثربخشی دو روش بر حل تعارض دانش آموزان با والدین یکسان بود. بنابراین آموزش هوش اخلاقی و معنوی میتواند موجب افزایش مهارت های استدلالی و کاهش پرخاشگریهای کلامی و فیزیکی فرزندان با والدین شود.
Resolving conflicts between students and their parents could lead to improvements in academic achievement. As a result, ways of helping with such an outcome are of significance. It can be hypothesized that improvements in moral and spiritual intelligence could lead to such resolutions. To explore this relationship, from among 450 high school students selected randomly, a group of 90 students with high level of parental conflict was identified using a valid instrument. They were assigned to two experimental and one control groups. The experimental groups received 8 weeks of instructions on using their moral and spiritual intelligence. Post-treatment assessments revealed that both experimental groups scored significantly higher than the control group on conflict resolution skills while no difference between the two experimental groups was detected. Thus, it can be concluded that improvements in students’ spiritual/moral intelligences can lead to decrease in their conflicts with their parents.
ملخص الجهاز:
يافته ها نشان دادند که اختلاف نمره هاي دو گروه آزمايش که مداخله دريافت کردند نسبت به گروه کنترل در حل تعارض استدلالي، کلامي و فيزيکي در سطح (٠٠١>P)، معنادار است ، يعني مداخله هوش اخلاقي و معنوي بر شيوه هاي حل تعارض دانش آموزان با والدين اثربخش بود، اما اختلاف ميانگين نمره هاي دو گروه آزمايشي با يکديگر در حل تعارض استدلالي، کلامي و فيزيکي در سطح (٠٠٥ کليد واژگان : هوش اخلاقي، هوش معنوي، حل تعارض با والدين ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ تاريخ دريافت : ٩٧/٥/٢٩ تاريخ پذيرش : ٩٨/٢/١٧ * دانشجوي دکتري روانشناسي عمومي، دانشکده علوم انساني، دانشگاه آزاد اسلامي واحد اهواز، ايران yahoo.
Smetana, Wong, Ball & Yau 2.
Ingoldsby, Shaw, Winslow, Schonberg, Gilliom & Criss 5.
Hair, Hanson, Wolfe & Pollak 7.
ازاين رو در پژوهش حاضر تلاش شده است که اثربخشي هوش اخلاقي و هوش معنوي را به مثابه متغيرهاي مداخله کننده در حل تعارضهاي دانش آموزان با والدين بررسي شود، تا با توجه به کمبود مطالعات در اين گستره ، شناخت بيشتري نسبت به راهبردهاي حل تعارض والد- فرزندي حاصل شود.
با توجه به داده هاي توصيفي ميتوان گفت آموزش هوش اخلاقي و هوش معنوي سبب کاهش حل تعارض کلامي با والدين در دانش آموزان شده است ، اما تفاوت ميان دو گروه هوش معنوي و هوش اخلاقي معنادار نيست (٠٠٥ فرضيه ٧.