خلاصة:
پژوهش حاضر به کاوش در بسترهای شکلگیری ازدواج زودهنگام در میان زنان مهاجر افغانی میپردازد که در شهر یزد اقامت دارند. این پژوهش با رویکرد کیفی و روش نظریۀ زمینهای انجام شده است. برای این منظور، از طریق مصاحبۀ عمیق، تجربۀ ازدواج زودهنگام در میان 20 نفر از زنان افغان مقیم شهر یزد مطالعه شد. دادههای گردآوریشده، بهوسیلۀ کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل شد و یافتهها شامل 17 مقولۀ اصلی و یک مقولۀ هسته، الگوی پارادایمی و طرحوارۀ نظری ارائه شد. نتایج حاکی از آن بود که ازدواج زودهنگام در بستری مردسالارانه رخ میدهد که برتری قدرت مردان را بهصورتی مشروع و پذیرفتهشده بازمیتاباند و با خشونتهای سراسربین، ارزشزدایی از زنان و درمقابل، تعریف ارزش افزوده برای پسران، برساخته میشود. زنان در برابر مردسالاری مسلط، راهبردهایی همچون فرار از خانه، سازگاری ابتر و مقاومت پوشالی اتخاذ میکنند که فرایند خودآسیبرسانی، آوار آرزوها-عواطف، نارضایتی از زندگی و عوارض جسمانی ازدواج زودهنگام از پیامدهای آن است.
The present study deals with the underlying causes of early marriage among Afghan immigrant women residing in Yazd. Through a qualitative research method of grounded theory, the experience of early marriage among 20 Afghan immigrant women has been analyzed via in-depth interviews. The data were analyzed using open coding, axial coding, and selective coding and findings include 17 main and one core categories, which are presented in a paradigm model and theoretical schemas. The results suggest that early marriage occurs in a patriarchal context, which reflects the supremacy of men’s power in a legitimate and accepted manner, and is constructed through all out violence, the devaluing females, and, in turn, the added value to males. To deal with dominant patriarchy, women have adopted strategies such as running away, over-adapting, and shaky resistance, the consequences of which are the process of self-harm, the ruin of wishes-emotions, dissatisfaction with life, and physical complications of early marriage.
ملخص الجهاز:
زنان در برابر مردسالاری مسلط ، راهبردهایی همچون فرار از خانه ، سازگاری ابتر و مقاومت پوشالی اتخاذ می کنند که فرایند خودآسیب رسانی، آوار آرزوها-عواطف ، نارضایتی از زندگی و عوارض جسمانی ازدواج زودهنگام از پیامدهای آن است .
پیشینۀ تجربی پژوهش مقدادی و جوادپور (١٣٩٦)، نیازی و همکاران (١٣٩٤) و افتخارزاده (١٣٩٤) در مطالعات خود به این نتیجه رسیدند که عوامل اجتماعی و فرهنگی، حفظ آبرو و شرف خانوادگی، ترس از آینده، و انحرافات اجتماعی و اخلاقی زمینۀ وقوع ازدواج زودهنگام را فراهم می کنند که به تضییع حقوق کودک منتهی می شود و عامل خشونت خانگی، ترک تحصیل دختران و مصداق آزار جنسی کودکان است که باعث استثمار زن، از جمله به شکل کار خانگی، میشود.
پژوهش «ازدواج کودکان در افغانستان: تغییر روایت » که حکومت جمهوری اسلامی افغانستان (٢٠١٨)٣ صورت داده است ، به این موضوع اشاره میکند که نابرابری زیاد بین جنس ها و تأثیر قوی نقش های جنسیتی بر ارزش دختران، تصمیم گیری دربارٔە ازدواج دختران را موضوعی یک جانبه کرده است .
به طورکلی، پژوهش های انجامگرفته درزمینۀ رخداد ازدواج زودهنگام دختران و پیامدهای آن حاکی از آن است که این پدیده از وجود نابرابری جنسیتی در قالب هنجارهای فرهنگی جامعه متأثر است و می تواند پیامدهایی منفی، همچون بازماندن دختران از تحصیل ، عدم مشارکت اجتماعی، خشونت علیه زنان، تحقیر، ناامیدی، عوارض جسمانی، بی ثباتی ازدواج و...
ارزش زدایی از زنان در جامعۀ افغانستان، مزایای اجتماعی مردان همچون قدرت، ثروت و احترام، همانطور که 1 عاملی برای ازدواج های زودهنگام و اجباری، خشونت علیه زنان و به طورکلی تبعیض جنسیتی شده است ، می تواند بحث ارزشزدایی٢ از زنان را نیز در بر بگیرد.