خلاصة:
موضوع این مقاله «بررسی کارکرد اعتماد و مدارای سیاسی در نظریه قرارداد اجتماعی توماس هابز » است.تا بحال دیدگاه ها و آراء سیاسی هابز به نحو کلی در منابع متفاوت مورد بحث و بررسی قرار گرفته اما بررسی کارکرد «اعتماد» و «مدارا» در اندیشه سیاسی ایشان می تواند جدید باشد.روش انجام کار به این صورت است که به صورت توصیفی و تحلیلی و بر اساس چیستی معانی این مفاهیم در نظریه هابز انجام میگیرد.یافته ها در این مقاله حاکی از این است که با توجه به بحث اولیه «ضرورت» دولت که مقوله «امنیت» بوده،اما بحث «کارکرد» دولت در اندیشه هابز از اهمیت بیشتری برخوردار است و برای اینکه کارکرد دولت انجام شود باید از اقتدار لازم برخوردار باشد.مفاهیم اعتماد و مدارا هم در ارتباط با اقتدار و کارکرد دولت معنا پیدا میکنند. ابعاد نظریه هابز در مورد انسان، انواع وضعیت های اجتماعی،آزادی و مالکیت و جایگاه دولت در نسبت با جامعه در قالب نسبت دو مفهوم «اعتماد» و «مدارا» دیدگاه هابز را معلوم میکند.
The subject of this article is "A Study about the function of Trust Political tolerance in Thomas Hobbes' Theory of Social Contract." So far, Hobbes' political views have been discussed in various sources, but the study about the function of "trust" and "tolerance" in his political thought can be new. Hobbes is one of the designers of the "social contract theory". The method of work is descriptive and analytical and based on what the meanings of these concepts are in Hobbes theory. Findings in this article indicate that according to the initial discussion of the "necessity" of the state which was the category of "security "but the discussion of the "function" of the state is more important in Hobbes' thought and in order for the state to function, it must have the necessary authority. The concepts of trust and tolerance also make sense in relation to the authority and function of state. The dimensions of Hobbes' theory of man, the types of social status, freedom and property, and the position of the state in relation to society in the form of the relation of the two concepts of "trust" and "tolerance" determine Hobbes's view.
ملخص الجهاز:
پرداختن به موضوع کارکرد اعتماد و مدارا در این مقاله ، بحث های جزئـی در ارتبـاط بـا بررسی اندیشه سیاسی اصـحاب قـرارداد اجتمـاعی هسـتند کـه هـم بـه «ضـرورت » و هـم «کـارکرد» دولـت ارتبـاط پیـدا مـیکننـد؛ بـر اسـاس اندیشـه مبتنـی بـر محوریـت آزادی فردی(لیبرالیسم )، نظریه های سیاسی و اجتماعی دیگر شکل می گیرد که یکی از ایـن نظریـه ها نظریه «قرارداد اجتماعی» (social contract) است کـه در غـرب جدیـد و مـدرن نضـج و شکل گرفته است ؛ مؤسسان و اصحاب اصلی آن توماس هابز، جـان لاک و ژان ژاک روسـو هستند.
٣. آراء و دیدگاه های هابز برای اینکه بحث کارکرد اعتماد و مدارا در اندیشه هابز معلوم شـود لازم اسـت کـه آراء وی در مورد سرشت انسان ، وضعیت جامعه ، نوع آزادی، نسبت فرد با جامعه و جامعه با دولـت ، بحث مالکیت ذکر شود تا بتوان مسئله «اقتدار» در راستای جایگاه دولت مدرن را فهم کرد.
زیـرا از نظـر قـدرت جسمانی ناتوان ترین کس هم به اندازه کافی نیرومنـد اسـت تـا نیرومنـدترین کـس را یـا از طریق توطئه نهایی یا ازطریق تبانی با کسان دیگری که همراه با او در معرض خطـر واحـدی قرار داشته باشند، بکشد(هابز،١٣٩٦: ١٥٦) در جامعۀ طبیعی مورد نظر هابز، دولتی وجود ندارد که به خواسته ها و تمایلات آدمیـان سر و سامان دهد و هر کس به فکر دستیابی به آرزوهـای خـود بـه صـورت فـردی اسـت ؛ بنابراین خودخواهی فردی بر تمام فعالیت های آدمی سیطرة کامل دارد و همین امر، زمینـه را برای رقابت و کشمکش فراهم می آورد.