خلاصة:
«نفس قدسی» اصطلاحی است که از سوی فلاسفه غالباً برای نام بردن از نفسی که شدیدالحدس است، استفاده میشود. ملاصدرا و قاضی سعید هر دو معتقد به پیوند میان این نفس با نفس نبی هستند، همین امر موجب ضرورت شناخت ویژگیهای آن میشود. در این نوشتار که با مراجعۀ مستقیم به آثار آنها صورت گرفته است. در گام اول ویژگیهای نفس قدسی را تبیین کرده و سپس با بررسی نسبت نفس قدسی و نفس نبوی، مسألۀ امکان دستیابی سایر انسانها به مرتبۀ نفس قدسی مورد ارزیابی قرار گرفته است. در حقیقت باید گفت اختلاف مبانی هستیشناسانه و انسانشناسانۀ ملاصدرا و قاضی سعید موجب اختلاف آرای این دو اندیشمند شده است. صدرالمتألهین بر مبنای اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت جوهری و اتحاد عاقل و معقول، مراتب تشکیکی را برای نفس قدسی از صاحب حدس تا نفس نبی قائل است، لیکن قاضی سعید که این مبانی را نپذیرفته است، مصادیق نفس قدسی را منحصر در نفس ناطقه ملکوتی و نفس کلی میداند. با وجود این تفاوت نظر ظاهری، نسبت نفس قدسی با نفس نبی و سایر نفوس انسانی در اندیشۀ این دو فیلسوف بزرگ، بسیار به هم نزدیک است تا حدی که نمیتوان اختلاف آرای آنها را در حد اشتراک لفظی نفس قدسی در سیستم فلسفی ایشان دانست.
The "Sacred Soul" is a term used by philosophers to often name a person who is severely alike. Mulla Sadra and Qazi Saeed both believe in the connection between this soul and the soul of the Prophet, which necessitates the recognition of its characteristics. In this paper, by direct reference to their works, in the first step, the features of the sacred soul are explained and then, by examining the relation of the holy soul and Prophetic soul, the question of the possibility of access of other human beings to the standard of the soul is evaluated. It must be said that the difference between the ontological and anthropological grounds of Mulla Sadra and Qazi Saeed has led to a difference of opinion between the two thinkers. According to the omnipotence of the existence and the formation of existence, the essential movement and the union of the intelligent and the intelligible ranks the arrogance for a sacred soul from the man that can Conjecture to the soul of the Prophet, but Qazi Saeed who did not accept these bases, reveals the instances of a sacred soul in the universal soul and the soul. Despite this difference in appearance, the relationship of the soul with the soul of the Prophet and other human populations in the thoughts of these two great philosophers is very close, to the extent that their difference of opinion cannot be regarded as a literal contribution of a sacred soul in their philosophical system.
ملخص الجهاز:
البته از آن جا که نفس قدسی بر نفس نبی نیز اطلاق می شود، تبیین علم نبی به ویژه وحی در کلام ملاصـــدرا ارتبـاط وثیقی بـا تبیین حـدس داشـــتـه و این امر موجـب بروز اشـکالاتی بر تفسـیر ملاصـدرا می شـود، زیرا گفته می شـود حدس در بدو امر منجر به علم حصـولی ٢ شـده و در نتیجه خطاپذیر اسـت ؛ اما بدین علت که تفسـیر قاضـی سـعید از نفس قدسـی مرتبط با مباحث حدس نیسـت می توان گفت مجالی برای طرح این اشـکالات در کلام قاضـی وجود ندارد و این امر را می توان یکی از عوامل همگام دانسـتن نظرات او با شریعت دانست .
ذکر این نکته در ابتدا ضـروری اسـت که برخلاف ملاصـدرا در آثار قاضـی سـعید اشـارة چندانی به ویژگی های نفس قدسـی نمی شـود بلکه او از همان ابتدا به بیان مصـادیق نفس قدسـی می پردازد، شـاید بتوان علت این امر را چنین بیان کرد که از نظر ملاصـدرا با توجه به مبانی فلسـفی او نفس قدسـی می تواند مراتب مختلفی داشـته باشـد که از صـاحب حدس آغاز می شـــود و تا نبی ادامه میـیابد، بـنابراین ویژگی های مربوط به نفس قدســـی نیز با تفاوت درجه شــدت و ضــعف در مراتب مختلف نفس قدســی دیده می شــود ولی از نگاه قاضی سعید مصادیق نفس قدسی منحصر در دو دسته است .