خلاصة:
در ماههای اخیر شیوع جهانی ویروس کرونا ما را با امری نابهنگام و غیر منتظره مواجه کرد. رخدادی در قالب یک ویروس رقم خورد که در ردای تجربه زیسته انسان امروز دور از انتظار بود. بهواسطه یک ویروس، ناکارآمدیها و نارساییهای سازوکارهای حاکم بر جوامع انسانی بار دیگر مجال بروز یافتند. آنچه در مختصات تاریخ اکنون روابط بینالملل ناممکن به نظر میآمد، نابهنگام و ناخوانده در قامت رخدادی از راه رسید و ممکن گشت. در شرایط فوق، دولت- ملتها در مواجهه با رخدادهای نوظهور نظیر کرونا گرفتار نوعی واماندگی، درماندگی و عدم آمادگی شدهاند. از اینرو و با توجه به این بستر موضوعی، این پرسشها مطرح میشوند که ریشۀ درماندگی دولت- ملتها در قبال چالشهای نوظهور چیست؟ پیامد مواجهه دولت- ملتها با رخدادهای نابهنگام چون کرونا، به شیوۀ سنتی مبتنی بر حفظ بقا و امنیت دولت چه خواهد بود؟ در این راستا این استدلال مطرح میشود که ماهیت و نوع چالشهای نوظهور نظیر کرونا بهگونهای است که از یک سو، دولت- ملت و نظم بینالمللی مبتنی بر آن در مواجهه با این نوع از رخدادها گویا دچار نقص مادرزادی است؛ از سوی دیگر، فرایند یادگیری و سازگاری دولت- ملت سالهاست که متوقف شده است. در این نوشتار برای تحلیل اطلاعات بر روش تبیینی تاکید میشود.
In recent months, the spread of Coronavirus encountered us with a contretemps situation. An event occurred in the guise of a virus that was beyond modern life imagination. Due to a virus, the defects and inadequacies of the mechanisms that govern human societies have once again found the opportunity to outbreak. What seems impossible in coordinates of the history of present of international relations, was realized in the disguise of a contretemps event. In these circumstances, nation-states, in confrontation with new-found events like Coronavirus, entangled in some kind of distress, insolvency, and lack of preparation. Considering these circumstances, we would face different questions; what are the roots of the insolvency of nation-states in the confrontation of these new-found challenges? What are the consequences of handling the contretemps events such as Coronavirus in a traditional method based on survival and security of state? In this regard, we argue that the nature of new-found challenges like Coronavirus is as if the nation-state and the international order based on it, has birth defects in face of these kinds of events; On the other hand, it seems that the learning process and adaptation of nation-states has been frozen decades ago. In this paper, The way of information analysis is the explanatory method of research.
ملخص الجهاز:
از اين رو و با توجه به اين بستر موضوعي، اين پرسش ها مطرح ميشوند که ريشۀ درماندگي دولت - ملت ها در قبال چالش هاي نوظهور چيست ؟ پيامد مواجهه دولت - ملت ها با رخدادهاي نابهنگامي چون کرونا، به شيوة سنتي مبتني بر حفظ بقا و امنيت دولت چه خواهد بود؟ در اين راستا اين استدلال مطرح ميشود که ماهيت و نوع چالش هاي نوظهور نظير کرونا به گونه اي است که از يک سو، دولت - ملت و نظم بين المللي مبتني بر آن در مواجهه با اين نوع از رخدادها گويا دچار نقص مادرزادي است ؛ از سوي ديگر، فرايند يادگيري و سازگاري دولت - ملت ، سال هاست که متوقف شده است .
بنابراين قرائت مدرن از روابط بين الملل نيز مبتني بر قرارداد وستفالي است که بر محوريت دال هايي چون دولت محوري، قدرت محوري، امنيت ، بقا، آنارشي، موازنه ، سرزميني بودن (ديوتياک، ١٣٨٠ و دردريان ، ١٣٨٠) و مواردي از اين قبيل مفصل بندي ميشود.
آنچه فعلا هويدا ميباشد اين است که وضعيتي در راه را به تماشا نشسته ايم ، وضعيتي که در صورت بنديها و امکان هاي جديد آن براي فرداي در راه ميتوان به موارد ذيل اشاره کرد: اسطوره زدايي از مفهوم دولت - ملت (b٢٠٢٠ ,and Zizek ٢٠٢٠ ,Badiou)؛ اپيدمي ويروس کرونا در روابط بين الملل ، وضعيت استيصال دولت - ملت و نظم وستفاليايي را بيش از پيش نمايان ساخت .