خلاصة:
تحلیل کمّی واژگانی مانیفست 1985م جنبش حزب الله بیانگر غلبه وجوه دینی و اسلامی شیعیانه این جنبش در قالب کلماتی چون اسلام، خداوند، مستضعفین، شهادت، امت، ولی فقیه، انتظار، استکبار جهانی، استعمارستیزی است. کاربست همین رویکرد در مانیفست سال 2009م این جنبش، بیانگر کاسته شدن از نمادگرایی دینی و شیعی و در مقابل، افزایش مفاهیمی عام و رایج در ادبیات سیاسی بین المللی چون لبنان، ملی و ملی گرایی، دولت، شهروند، عربی و انسان است. به اعتقاد برخی این مساله به نوعی نشانگر تغییر ماهوی در ادبیات حزب الله لبنان میباشد. این نوشتار با بهره گیری از روش تحلیل محتوا و بررسی کمّی واژگانی در صدد بررسی ماهیت این تغییر است. یافتههای تحقیق نشان میدهد انقلاب ادبیاتی یادشده الزاما به معنای تغییر ایدئولوژیکی و اعتقادی مقاومت نیست. تاکید مجدد حزب بر مقوله ولایت فقیه، اسلام، امت و مبارزه علیه هژمونی نظام سلطه و... همگی بیانگر حفظ رویکرد ایمانگرایانه و غیبمحورانه جنبش در هدایت بخشی به رفتارها و کنشهای سیاسی و عدم انقلاب ایدئولوژیکی حزب الله و صرفا تغییر در ادبیات و در برخی موارد تغییر در بینش سیاسی این جنبش –و نه انقلاب اعتقادی آن- با لحاظ شرائط و زمینههای اجتماعی موجود بوده است.
The quantitative lexical analysis of the 1985 manifesto published by Hezbollah movement in Lebanon shows the dominance of religious and Shi’i Islamic aspects of the movement in the form of words such as ‘Islam’, ‘God’, ‘the oppressed people’, ‘martyrdom’, ‘the nation’, ‘Wali Faqih’ (the authoritative jurist), ‘Waiting’, ‘the global Arrogance’, and ‘anti-colonialism’. Applying the same approach in analyzing the 2009 manifesto of this movement shows a reduction of in the religious and Shi’i symbolism and, in contrast, an increase in general and common concepts in international political literature such as ‘Lebanon’, ‘national and nationalism’, ‘the government’, ‘citizen’, ‘Arabic’ and ‘human’. Some maintain that this reveals an essential change in the literature of the Lebanese Hezbollah movement. This article uses the methods of content analysis and quantitative lexical investigation to study the nature of that change. The findings of the study show that the aforementioned literary revolution does not necessarily mean an ideological and doctrinal change in the resistance movement. The movement’s reemphasis on Wilaya Faqih, Islam, nation, and combating the hegemony regime all represent the preservation of faithful and Invisible-centered approach in guiding the political conducts and Hezbollah’s no ideological revolution and merely a change in its literature and, sometimes, an alteration in its political insight – not a doctrinal revolution – considering the existing social conditions and backgrounds.
ملخص الجهاز:
- تأکید بر واژه لبنان (67 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه اسرائیل و صهیونیسم (65 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه فلسطین (55 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه مقاومت (54 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه جهان و جهانی (45 مرتبه)؛ - تأکید بر دولت و نهادهای دولتی (35 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه عربی (38 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه اسلام (28 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه ملی (24 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه وطن و بلاد (18 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه انسان (17 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه دشمن (15 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه اشغالگری (13 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه امریکا (10 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه استعمار (10 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه طایفه و طایفهگرایی (10 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه مسلمین (9 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه آزادی (9 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه استکبار (9 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه الله (8 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه غرب (8 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه شهروند (8 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه شهدا و مجاهدین (6 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه جهاد (6 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه امت (4 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه ایران (5 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه صلح (4 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه مستضعف (3 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه ولی فقیه (2 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه انقلاب (2 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه تشیع (2 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه امام خمینی (1 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه ایمان (1 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه اصلاح (1 مرتبه)؛ - تأکید بر واژه دین (0 مرتبه)؛ به تصویر صفحه مراجعه شود نمودار شماره 2: بررسی گفتمانی و تحلیل کمّی واژهپردازانه و مفهوم محورانه مانیفست سیاسی جدید حزب در سال ۲۰۰۹ م در یک نگاه کلی و با استناد به جامعه آماری واژگانی یادشده در این نمودار، میتوان مهمترین شاخصهها و مؤلفههای بیانیه جدید حزبالله و بینش عملیاتی و هستیشناسانه آن را به شکل ذیل فهرست نمود: - توجه به فضای داخلی لبنان و درکِ اهمیت این فضا در پیشبرد مقاومت ضداسرائیلی؛ - تأکید بر مقابله با طایفهگرایی و فرقهگرایی در داخل لبنان و ضرورت پایبندی به منافع و ارزشهای ملی؛ - تلاش برای انطباقبخشی خود با اقتضائات فضای سیاسی جدید داخلی، منطقهای و بینالمللی؛ - تلاش برای ترسیم وجهه ملی و عربی مقاومت و همگانی جلوه دادن پروژه مقاومت؛ - بهرهگیری از ادبیات همهشمول و عام و پرهیز از نمادگرایی شیعیانه؛ - تأکید فراوان بر مسأله فلسطین و مقاومت ضداسرائیلی؛ - تأکید بر ضرورت اتحاد میان کشورهای اسلامی و از جمله مناسبات میان کشورهای عربی و ایران.