خلاصة:
قاعده نفی سلطه کفار بر مسلمین، بر همه روابط خارجی و بین المللی دولت های اسلامی در عرصه های مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی حاکم است.بررسی فقهی صورت گرفته در پژوهش حاضر نشان می دهد سابقه استناد به این قاعده درفقه شیعه به قرون اولیه تدوین فقه باز میگردد ودلالت عام آیه نفی سبیل به لحاظ نظری، از اوائل تأسیس فقه مورد توجه بوده است، اما بسط دلالتهای آن به عرصههای مختلف حیات فردی و اجتماعی در طول زمان و به مرور و همگام با بسط و توسعه فقه صورت گرفته است.توجه فقها در دوره قاجاریه به آیه نفی سبیل به بویژه در عرصه سیاسی و اجتماعی بیش از فقهای گذشته است به حدی که در این دوره، نفی سبیل به عنوان یک قاعده فقهی برای استنباط احکام شریعت صورتبندی میشود. میتوان برخی تحولات جدید از جمله سلطه جهان مدرن و جدید بر بخش عظیمی از کشورها و جوامع اسلامی را در این زمینه کاملا موثر دانست. قاعده نفی سبیل در دوران معاصر، بویژه با توجه به تحولاتی که جهان اسلام با آن روبرو بوده است به عنوان یک قاعده سیاسی مهم و تاثیر گذار نقش بی بدیلی در تحولات و مبارزات تشیع علیه سلطه بر عهده داشته است.
The purpose of the present study is to survey the transformation course of the concept of
Nafy-e Sabil (non-dependency rule) in the Islamic jurisprudence of Shi’ism using a historical
approach. In this regard, descriptive analysis was used to show that the inclusion circle of
non-dependency rule has moved through a gradual course to a conceptual extension to explain
hegemony and refute its various forms. Jurists during the Qajar dynasty compared to the
former jurists paid more attention to the verse of non-dependency rule, especially in terms of
political and social issues. It doesn’t seem that proposing non-dependency rule as a
jurisprudential principle in the middle of the Qajar dynasty and the hegemony of western
countries over other ones including Islamic states has merely been coincidental, but rather
Shi’ite jurists have been paying attention to the general implications of the 141st verse of
Surah an-Nisa’. The above concept has undergone a serious jump since the middle of the 13th
century A.H. as the non-dependency rule began to be classified as a jurisprudential principle
in this period. One of the causes for this important subject in the political jurisprudence of
Shi’ism relates to a significant social and political fact back then, that is the hegemony of
Kuffar (non-believers) over Muslims. The non-dependency rule in the modern era in which
we witness the intellectual, economic, and political hegemony of modern western countries
over other societies including a vast part of Islamic world has had definite political usage.
Shi’ite scholars in the modern era with regard to the political implications of the abovementioned
rule, have set it as the theoretical basis to fight against foreign hegemony.
ملخص الجهاز:
به نظر نمیرسد طرح نفی سبیل به عنوان یک قاعده فقهی در اواسط دوره قاجاریه و تسلط کشورهای غربی بر دیگر کشورها و از جمله کشورهای اسلامی، صرفا یک همزمانی بوده باشد و توجه به دلالتهای عام آیه 141 سوره نساء، از ابتدا مورد توجه فقهای شیعه بوده است.
در بحث شروط مربوط به متعاقدین نیز صاحب جواهر با اشاره به اینکه اگر مشتری میخواهد عبد مسلمان را بخرد، باید مسلمان باشد، این قول را قول مشهور میان فقهای شیعه میداند و به سوره نساء اشاره و آن را مهمترین دلیل علما و فقهای شیعه برای در نظر گرفتن این شرط معرفی میکند، زیرا در غیر این صورت موجب سلطه و سبیل کافر بر مسلمان میشود، در حالیکه خداوند چنین سلطه و سبیلی را نفی کرده است (نجفی، 1404ق: ج 22، ص 335).
همچنین آیت الله سید محمد حسینی شیرازی از فقهای معاصر در کتاب «الفقه، القواعد الفقهیه»، قاعده مذکور را یکی از قواعد فقهی معرفی و آیه 141 سوره نساء و روایت مشهور نبوی را به عنوان مهمترین ادله این قاعده مطرح کرده است (حسینی شیرازی، 1413ق: ص68-61).
سید محمد بجنوردی نیز در کتابی با عنوان «قواعد فقهیه»، قاعده نفی سبیل را از جمله قواعد مهم فقهی در دین اسلام میداند که مستند به آیه 141 سوره نساء است (موسوی بجنوردی، 1401ق: ج1، ص 349).
توسعه کاربردهای نفی سبیل در این مرحله به حدی است که صاحب کتاب کنز العرفان که از فقهای قرن نهم هجری است، حداقل نُه کاربرد مهم برای آیه 141 سوره نساء را در فقه در نظر میگیرد که توسط فقهای شیعه تا آن زمان مطرح شده بود (مقداد، 1425ق: ص44).