خلاصة:
منظومه شیرین و فرهاد یکی از نظیرههای خسرو و شیرین نظامی گنجوی است که سلیمیجرونی آن را در قرن نهم هجری سروده است. وجه تمایز این منظومه با پیشمتن آن افزوده شدن درونمایه عرفانی به بستر غنایی روایت است. در این پژوهش سعی شده با استفاده از نظریه بیشمتنیت ژراژ ژنت و با تکیه بر تفسیر قصدگرا نشان داده شود ساختار روایی این منظومه در مقایسه با خسرو و شیرین نظامی گنجوی چه تغییراتی داشته و سلیمیجرونی چگونه توانسته است اندیشههای عرفانی خود را با عشق زمینی خسرو و شیرین پیوند دهد. با توجه به شواهد برونمتنی و درونمتنی و از طریق بازیابی قصد نویسنده ضمنی این نتیجه بهدست آمد که سلیمیجرونی با کاربرد گشتارهای کمّی و کاربردی، روایتی خلاقانه پدید آورده است که در ژرفساخت خود، داستان سلوک عارفانه و گذر از صورت به معنا را نمایش میدهد. شخصیتهای داستان نیز متناسب با محتوای عرفانی منظومه و همسو با تکامل شخصیت قهرمان (خسرو) در مسیر رسیدن به مقام انسان کامل معنای رمزی یافتهاند. در این مقاله کوشش شده است با پُر کردن شکافهای روایی و کاستن از تناقضها، به خوانشی از شیرین و فرهاد دست یافته شود که بتواند درنهایت معنای تعیّنیافته در ذهن نویسنده ضمنی را بهشکلی هنجارمند آشکار سازد.
Shirin and Farhad by Salimi Jerouni, composed in the ninth century AH, is adapted from Khosrow and Shirin by Nizami Ganjavi. The distinguishing feature of this poem is the addition of a mystical theme, as compared to its hypotext. The purpose of the current study was to investigate how the narrative structure of this poem has changed compared to Nizami Ganjavi’s Khosrow and Shirin, employing Gerard Genette’s theory of hypertextuality and also intentional interpretation. The researchers have also tried to show how Salimi Jerouni was able to connect his mystical thoughts with Khosrow and Shirin’s earthly love. Based on epitext and peritext analysis and through retrieval of the intention of the author, it was concluded that Salimi Jerouni had created a narrative, using quantitative transformation and pragmatic transformation that in its deep structure, illustrated mystical behavior. The characters of the story have gained symbolical interpretation, proportional to the mystical content of the poem and in line with the evolution of the hero (Khosrow) on the way of reaching the position of a perfect man.
ملخص الجهاز:
در اين پژوهش سعي شده با استفاده از نظريۀ بيش متنيت ژراژ ژنت و با تکيه بر تفسير قصدگرا نشان داده شود ساختار روايي اين منظومه در مقايسه با خسرو و شيرين نظامي گنجوي چه تغييراتي داشته و سليميجروني چگونه توانسته است انديشه هاي عرفاني خود را با عشق زميني خسرو و شيرين پيوند دهد.
حال اين سؤالات مطرح ميشود: ـ آيا منظومۀ شيرين و فرهاد يک اثر تقليدي و کوتاه شدٔە روايت نظامي گنجوي است يا فرديت و خلاقيت سليميجروني نيز نقشي در دگرگوني روايي و محتوايي آن داشته است ؟ ـ با توجه به اينکه سليمي از طريق مولا همام الدين از آبشخور مکتب عرفاني قاسم انوار برخوردار بوده ، مضامين عرفاني چه تأثيري در دگرگوني روايي شيرين و فرهاد داشته و سليمي چگونه توانسته است انديشه هاي عرفاني خود را با عشق زميني خسرو و شيرين پيوند دهد؟ ١ـ١.
روزبهان بقلي، ابوحلمان صوفي، احمد غزالي، عين القضات همداني و فخرالدين عراقي در آثار خود به آن پرداخته و به عشق به مظاهر شهره بوده اند (ميرباقريفرد، ١٣٩٤: ٥٣)؛ ولي برخي از اهل طريقت در تعلق و ميل حسي به صورت ظاهري مقيد ماندند و به صورت پرستي و جمال پرستي منسوب شدند (ستاري، ١٣٧٤: ١٧٩)؛ مانند اوحدالدين کرماني (٥٦١ـ٦٣٥ق ) که رباعيات او گواه اين مطلب است و در نقطۀ مقابل انديشۀ عرفاني قاسم انوار قرار دارد.
[in Persian] From Love to Mysticism: The Analysis of Narrative Transformations and Change of Characters from Khosrow and Shirin by Nezami Ganjavi to Shirin and Farhad by Salimi Jerouni Asma Hosseini Moghadam1, Samira Bameshki2 *, Abolghasem Ghavam3 1.