خلاصة:
اعجاز، یعنی عاجز کردن و ناتوان ساختن و در اصطلاح، یعنی انجام دادن کار یا ارائه کردن کلامی که کسی نتواند نظیر آن کار را انجام دهد یا همانند آن کلام را بیان کند. پس، به آیات و عجایبی که پیغمبران برای اثبات نبوت خویش میآورند، معجزه میگویند. مانند: اژدها شدن عصای حضرت موسی(ع) زنده شدن اموات از دم عیسی (ع) و نازل شدن قرآن برقلب مبارک حضرت محمد (ص). علامه طباطبایی می فرماید: قرآن کریم تنها از راه فصاحت و بلاغت، افراد را دعوت به مبارزه نمیکند، بلکه از جهت معنی نیز پیشنهاد معارضه مینماید. امّا فخر رازی میگوید؛معجزه امر خارقالعاده، مقرون به تحدّی با عدم معارضه که دارای قیودی میباشد؛1-قید امر:از جهت این که معجزه عادی وغیر عادی میباشد.2-قیدخارقالعاده:جهت متمایز ساختن مدّعی از غیر مدّعی.3-قیدمقرون به تحدّی:برای شناخت کاذب از صادق ومتمایز ساختن معجزه از ارهاص وکرامت آمده. 4-قید عدم معارضه:برای متمایز ساختن معجزه ازسحر وشعبده آمده است. به طور کلی قرآن کریم سه امتیاز بر تمامی معجزات پیامبران پیشین دارد:1- قرآن بدون مرز زمان و مکان می باشد. 2- قران معجزه ای روحانی است یعنی الفاظ قرآن از حروف و کلمات معمول ترکیب یافته آنچنان معانی بزرگ در بردارد که در اعماق دل و جان انسان نفوذ میکند. این معجزهای است که تنها با مغزها و اندیشهها و ارواح انسانها سر و کار دارد.
ملخص الجهاز:
(طباطبايي، ١٣٧٤، ج ٥، ص ١٢٥ ) از ديدگاه فخررازي گناه کبيره بر پيامبر قبل از نبوت جايز است و براي ثابت کردن ادعاي خود به کارهاي برادران يوسف (ع ) استدلال کرده که در واقع از نظر ايشان برادران حضرت 155 يوسف (ع ) را جزء انبياء مي دانند از نظر وي اگر پيامبر(ص ) قبل از نبوت اندکي گناه کرده باشد که هنگام مبعوث شدن توبه کند تا از جانب مردم مورد پذيرش قرار گيرد جايز است اما اگر قبل از نبوت آنقدر گناه مرتکب شده باشد که به وسيله آن گناه در بين مردم مشهور شده باشد در اين صورت غرض بعثت از او برداشته مي شود که در اين صورت نيز مورد پذيرش مردم هم قرار نمي گيرد.
از ديدگاه علامه طباطبايي وحي مجموعه ايي از قوانين و دستورات الهي است که مسائل و مشکلات جوامع بشري را براساس زمان خود برطرف مي کند و سعادت جامعه بشري را تامين مي کند، بايد براي همين جامعه ابلاغ شود بديهي است که در اين بين نبايد خطايي بوجود آيد، بنابراين پيامبر خدا بايد در دريافت وحي ، حفظ 156 وحي و ابلاغ وحي برمردم مصون از هرگونه خطا و اشتباه باشد و واضح است چون گفتار پيامبر(ص ) تبليغ است کردار او هم جنبه تبلبغي دارد، به تعبير ديگر پيامبر بايد انساني باشد که از لحاظ ادراک دروني براي دريافت و حفظ وحي و زبان او هنگام وحي بر مردم دچار خطا و اشتباه نشود و کردار و اعمالش هم جهت با گفتارش باشد با اين وجود در ساير مراحل زندگي همانند انسان عادي است .