خلاصة:
رابطه ی دین و اخلاق از پرسابقهترین بحثهای اندیشه ی دینی است. فیلسوفان دین و عالمان علم اخلاق در زمینه ی رابطه ی دین و اخلاق، اصالت دین یا اخلاق، ضمانت اجرایی اخلاق بهوسیله ی دین، سرچشمگی دین از اخلاق یا اخلاق از دین و سایر وابستگیها و نیازمندیهای دین و اخلاق سخن گفتهاند. اما هنوز پرسش از " رابطه ی دین و اخلاق " از مهم ترین مسائلی است که ذهن اندیشمندان را به خود مشغول داشته است. پژوهش حاضر ابتدا معانی دین و اخلاق و اهداف هر یک از این دو مقوله را مطرح نموده، سپس دیدگاههای برخی از اندیشمندان مسلمان و غرب پیرامون روابط بین دین و اخلاق را در یک تقسیم بندی جدید بیان کرده است و در نهایت پس از ارزیابی نظرات مذکور، دیدگاه مورد نظر را ذکر میکند.
ملخص الجهاز:
پژوهش حاضر ابتدا معانی دین و اخلاق و اهداف هر یک از این دو مقوله را مطرح نموده، سپس دیدگاههای برخی از اندیشمندان مسلمان و غرب پیرامون روابط بین دین و اخلاق را در یک تقسیمبندی جدید بیان کرده است و در نهایت پس از ارزیابی نظرات مذکور، دیدگاه مورد نظر را ذکر میکند..
ریشهی این مباحث را در آثار افلاطون و ارسطو نیز می توان دید، آنجا که افلاطون در آثار خود در گفتوگو با اوثیفرن، مسأله را اینگونه مطرح میکند که آیا خدا هم باید معیارهای اخلاقی را محترم بدارد؟(برن ژان، افلاطون ،54)در علم کلام بحث معتزله و اشاعره نیز در همین ارتباط بود که آیا بنیانهای اخلاق را باید بر دین استوار کرد یا اخلاق بنیانی مستقل دارد؟ اما آنچه که بحث دین و اخلاق را در دنیای جدید بسیار حائز اهمیت می سازد، مباحثی است که به خصوص پس از دورهی رنسانس مطرح می شود.
( همان، ص151) نیچه یکی دیگر از مدافعان این دیدگاه، براین باور بود که تنها «مرگ خدا» و رهایی انسان از قیود دین است که توسعهی صحیح اخلاق را فراهم میآورد.
از طرف دیگر اخلاق مورد نیاز جوامع بشری باید اخلاقی همهجانبه با مبنا و پایه و اساسی محکم باشد، این نوع اخلاق تنها با وجود دین و معنویت دینی امکانپذیر است که بهترین تغذیه کننده و تنها راه آن است، پس بشر به دین محتاج و نیازمند است.
این دیدگاه به ارتباط و نیازمندی دین و اخلاق نیز باور دارد که قابل قبول است.