خلاصة:
نظریه انتخاب مردمی، یکی از نظریات مطرح در حوزه مشروعیت سیاسی است. این نظریه با وجود آنکه خاستگاه غربی و سُنی دارد، مورد توجه برخی اندیشمندان و نویسندگان شیعی در سده اخیر واقع شده است. این عده معتقدند: برای عصر غیبت نمی-توان مشروعیت مردمی را به صورت کلی طرد کرد، بلکه رأی و خواست مردم ـ حداقل ـ بخشی از مشروعیت را دارد. از جمله مهمترین مستندات طرفداران نظریه انتخاب مردمی، آیات سی و هشتم از سوره شوری و صد و پنجاه و نهم از سوره آل عمران میباشد. تأکید بر عنصر مشورت در این آیات و تعمیم متعلق آن به تعیین حاکم، موجب تلقی مشروعیت-بخشی رأی مردم از سوی طرفداران نظریه انتخاب مردمی شده است. پژوهش حاضر، گستره دلالی آیات شوری را مورد پرسش قرار داده؛ با رویکردی فقهی ـ اجتهادی قرائت مذکور از این آیات را بررسی مینماید. بر این اساس، ضمن تبیین ضعف استدلال طرفداران مشروعیت مردمی، نشان میدهد که آیات مذکور ناظر به حوزه مشروعیت در عصر غیبت و حضور نیست؛ مستفاد از آیه سی و هشتم شوری، استحباب مشورت در امور روزمره است و آیه صد و پنجاه و نهم سورۀ آل عمران، صرفاً بر وجوبِ مطلقِ مشورتخواهی ولی امر با سایر افراد جامعه اسلامی در حوزه اجرائیات حکومتی ـ و نه اصل حکومت و تعیین حاکم ـ ، دلالت میکند.
The theory of public election is a popular theory in the field of political legitimacy. This theory has been the object of considerable attention among certain Shi’a scholars and writers in the last century though it is rooted in Western and Sunni thoughts. These thinkers and writers hold the view that it is impossible to reject altogether the idea of popular legitimacy in the period of Occultation and that the people’s vote and will at least carry part of legitimacy with them. Among the most important evidence cited by the advocates of the theory pf popular election one can refer to the verse no. 38 of al-ShÙrÁ (and their affairs are by counsel among themselves) and the verse no. 159 of Sūrat ÞĀli ‘ImrÁn (and consult them in the affairs). The emphasis on the element ‘counsel’ in these verses and their extensions which include the appointment of a ruler is regarded by the advocates of the theory of popular election as something which gives legitimacy to the people’s vote in an election.
The present research puts the extension by signification of these verses into question and, by adopting a jurisprudence-individual reasoning based approach, studies the readings of the verses in question. Accordingly, while explaining the weakness of the arguments cited by the advocates of the popular election, the research seeks to show that the aforementioned verses are not concerned with the idea of legitimacy in the period of Occultation or of the presence of the Imams. The verse no. 38 of the Sūrat al-ShÙra implies desirability or preference of counsel in daily affairs and the verse no. 159 of Sūrat ÞĀli ‘ImrÁn merely signifies the absolute necessity of the legal guardian’s holding counsel with other people in such matters as governmental administrative affairs – and not the principle of government and the appointment of a ruler.
ملخص الجهاز:
بر این اساس، ضمن تبیین ضعف استدلال طرفداران مشروعیت مردمی، نشان میدهد که آیات مذکور ناظر به حوزه مشروعیت در عصر غیبت و حضور نیست؛ مستفاد از آیه سی و هشتم شوری، استحباب مشورت در امور روزمره است و آیه صد و پنجاه و نهم سوره آل عمران، صرفاً بر وجوبِ مطلقِ مشورتخواهی ولی امر با سایر افراد جامعه اسلامی در حوزه اجرائیات حکومتی ـ و نه اصل حکومت و تعیین حاکم ـ ، دلالت میکند.
البته اینان در اینکه آیا مراد از مردم ـ عموم آنان است یا اهل حل و عقد ـ اختلاف نظر دارند و در نهایت، برخی از طرفداران نظریه انتخاب مردمی که معتقدند آیات شوری؛ اگر چه بر مشروعیتبخشی رأی مردم دلالت دارد، لکن اطلاق آیات از عصر حضور منصرف بوده و صرفاً شامل عصر غیبت معصوم7 میشود.
(v) مخالفت فقهپژوهان طرفدار نظریه مشروعیت مردمی با نظریه متفقعلیه عالمان شیعی و موافقت آنان با اهل سنت در تفسیر آیات شوری، این پرسش را به وجود میآورد که استدلال این عده در تعمیم گستره شورا به حوزه مشروعیت سیاسی چیست و چگونه ارزیابی میشود؟ نظر به اینکه پاسخ به این پرسش به صورت مستقل و مبسوط مورد پژوهش واقع نشده و صرفاً در لابهلای برخی کتب فقهی معاصر مطرح شده (مؤمن، 1429ق، ج1، ص317 به بعد؛ حسینی حائری، 1399ق، ص110 و همو، 1424ق، ص176به بعد) تدوین مقاله و پژوهشی مستقل در این زمینه ضروری مینماید.