خلاصة:
هدف اصلی این مقاله بررسی تاثیر مفاهیم علوی در اندیشۀ آیتالله خامنهای در خصوص الگوی قدرت سیاسی است. پژوهش با طرح این پرسش اصلی به دنبال آن بوده تا تاثیر مولفههای الگوی قدرت علوی در اندیشۀ آیتالله خامنهای را ایضاح کند تا بتواند هندسۀ مناسبات سیاسی مورد نظر ایشان را بازسازی کند. رویکرد مدِّ نظر مقایسهای بوده و مبنای قیاس پذیری (comparability) قرابتِ مبادی و مبانی و اصل بینا متنی بوده است. مقاله به این نتیجه گیری رسیده که در این دو دیدگاه گونهای «الگوی قدرتِ امانی» طرح میشود؛ الگویی که قائل بر یدِ امانیِ حاکم در تصرف بر قدرت سیاسی است؛ قدرتی که الزماً با مشارکت و میدانداری همۀ مردم و گروهها محقق میگردد. روش جمع آوری دادهها کتابخانهای و رویکرد مقاله توصیفی-مقایسهای بوده است. چارچوب نظری پژوهش استفاده از چهار شاخص «منافع و اولویتها»، «توزیع قدرت»، «تکثر کنشگران قدرت»، و «قدرت نامرئی» است که برگرفته از تحلیل نقادانۀ استیون لوکس از الگوهای قدرت است.
The main purpose of this article is to examine the impact of Alawite concepts on Ayatollah Khamenei's thought regarding the model of political power. By asking this main question, the research seeks to explain the influence of the components of the Alawite power model in Ayatollah Khamenei's thought so that he can reconstruct the geometry of his desired political relations. The approach in question was comparative and the basis of comparability was the closeness of the principles and foundations and the principle of textual vision. The article concludes that in these two perspectives, a kind of "model of trustworthiness" is proposed; A model that believes in the trustworthiness of the ruling party in seizing political power; Power that is necessarily achieved with the participation and fieldwork of all people and groups. The data collection method was library and the article approach was descriptive-comparative. The theoretical framework of the research is the use of four indicators: "interests and priorities", "distribution of power", "plurality of power actors", and "invisible power", which is derived from Steven Lux's critical analysis of power models.
ملخص الجهاز:
حال اگر بخواهیم شاخص های اصلی تحلیل قدرت سیاسی در یک جامعه را بر مبنای جمع بندی و نقد استیون لوکس داشته باشیم ، میتوانیم آنها را به صورت پرسش هایی که هر یک شاخص معینی را تولید میکنند به شرح زیر فهرست کنیم : آیا امکان طرح «منافع » مشروع گروه های مختلف و «اولویت بندی» آنها در چارچوب حقوقی و سیاسی نظام حکمرانی مستقر وجود دارد؟ JI شاخص منافع و اولویت ها آیا «جمهور» مردم در فرآیند تصمیم گیری و اعمال قدرت حاضرند و یا این که تنها قلیلی از «نخبگان » این فرآیند را مدیریت میکنند؟ JI شاخص توزیع قدرت آیا فرآیند مدیریت قدرت تابعی از حضور همۀ ذینفعان درگیر است و یا تنها یک گروه غالب اعمال قدرت را انجام میدهد؟ JIشاخص تکثر کنشگران سیاسی آیا سازوکارهای نرم افزاری جامعه (نظام ارزشی، فرآیند جامعه پذیری، ارتباطات و رسانه و مانند اینها) اجازة بیان خواسته ها و مطالبات گروه های اجتماعی و اقشار مختلف و متفاوت را فراهم میکنند و یا این که به نحوی سیستماتیک آنها را سرکوب میکنند؟JI شاخص قدرت نامرئی دلیل انتخاب الگوی لوکس از این جهت بوده که اولا قدرت پدیده ای عام است و میتوان از الگوهای غیربومی نیز استفاده کرد؛ در ثانی، وجه نقادانۀ آن ضعف الگوهای غربی را نشان میدهد؛ و در نهایت ، با پیجویی همین شاخص ها در تفکرات اسلامی، غنای تمدنی اسلام التفات پدیدار شده و میتواند گشایندة راهی باشد که با استخراج و برجسته سازی امکانات تمدنی اسلام و همسنجی با الگوهای غربی قدرت تئوریهای بومی آشکار گردد.