خلاصة:
در عصر قاجار برای اولینبار تعابیر و کلماتی وارد ادبیات سیاسی و اجتماعی ایران شد که از یک سو نشانۀ آشنایی ما با غرب بود و از سوی دیگر موجب تحول در تعابیر و مفاهیم گذشته شد. کاربرد این تعابیر و ترکیبات از سوی روشنفکران و روحانیان مؤثر در مشروطه بیشتر نمایان بود. مهمترین واژه و تعبیر این دوره «آزادی» بود. که در نوشتهها و روزنامههای آن دوره از سوی روشنفکران و اندیشمندان به جامعه انتقال یافت. روحانیان مذهبی نیز از این مفاهیم جدید در اندیشههای خود استفاده کردند. با مطالعۀ آثار و کتابهای ثقةالاسلام تبریزی دربارۀ اصول اعتقادی، اندیشههای جدید و افکار مدرن ایشان، مفهوم آزادی بررسی شده است. این مفهوم در باور ایشان نهتنها در تضاد با پایههای اساسی شریعت و اصول مذهبی نیست، بلکه همسو با آن و مورد تأیید اصول دین نیز است. روششناسی این پژوهش تحلیلی - توصیفی است.
For the first time in the Qajar era, words and terms have entered the political and social literature of Iran, which on one hand have signaled our familiarity with the West, and on the other hand, heve evolved past terms and concepts. The usage of these terms and combinations by the influential intellectuals and clergymen was more evident in the Constitutional. The most important word and term of this period is "freedom."Which was transmitted to society in the writings and newspapers of that period by intellectuals and thinkers. Religious clerics also used these new concepts in their thinking. The concept of freedom has been studied by studying the works and books of Thiqat al- Islam Tabrrizi on his doctrines, new ideas and modern thoughts. This concept, in his view, is not only compatible with the basic tenets of the Shari'a and religious principles but also it is in line and with farored by the tenets of religion. The methodology of this research is analytical-explanatory.
ملخص الجهاز:
تحليل مفهوم آزادي در همسويي با شريعت از ديدگاه ثقۀالاسلام تبريزي ابراهيم هوشيار دانشجوي دکتراي علوم سياسي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد تبريز 1 صمد ظهيري استاديار گروه علوم اجتماعي، دانشگاه پيام نور تبريز (تاريخ دريافت : ١٣٩٨/١١/١٥ – تاريخ تصويب : ١٣٩٩/٢/١٣) چکيده در عصر قاجار براي اولين بار تعابير و کلماتي وارد ادبيات سياسي و اجتماعي ايران شد که از يک سو نشانۀ آشنايي ما با غرب بود و از سوي ديگر موجب تحول در تعابير و مفاهيم گذشته شد.
از ميان روحانيان آن زمان ، نقش ثقۀالاسلام تبريزي به عنوان روحاني مبارز و مجاهد در رويدادهاي جنبش مشروطيت ايران و به خصوص در گسترش افکار مشروطه خواهي و در تحولات خطۀ آذربايجان بسيار مورد توجه است ، زيرا او روحاني مستقل و مؤثري بود که از يک طرف ميخواست انديشه هاي مذهبي و اعتقادات شرعي و ديني خود را حفظ کند و از طرف ديگر، هرگز نميخواست افکار روشنفکرانه و باورهاي آزاديخواهانه و تجددطلبانه را فراموش کند و از پروسۀ مدرنيته ايران عقب بماند.
در چنين وضعيت و دوره اي که ثقۀالاسلام تبريزي به عنوان يک شخص مذهبي ميخواهد در مسير مشروطه خواهي ايران قدم بردارد و از آزادي در برابر استبداد مطلق شاه دفاع کند، دچار مشکلات مختلف ميشود، چراکه از يک سو ايشان روحاني مذهبي و مقيد به رعايت مذهب و اصول ديني و از سوي ديگر، ذهن پويا و فعال او خواستار تحول و تحليل انديشه هاي جديد بود.