خلاصة:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن میتواند به یکی از مسائل مهم هستیشناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهرهگیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیتهای شاعرانه، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار میروند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است.
در این پژوهش به شیوه توصیفی ـ تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان میدهد عدم خواندن ماهیت پدیدههای جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیدهها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوتها را میتوان در نوع معرفت و هستیشناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حقتعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم میرود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
"Nothingness" is one of the complex philosophical and mystical issues which its meaning can answer one of the most important ontological problems, namely the beginning and end of the world. The reflection of the meanings of nothingness in Islamic mysticism and Buddhism can be considered. Rumi as one of the great Islamic mystics, has used the Nothingness in many meanings. In Buddhist texts, Prajñaparamita and Mulamadhyamakakarika, which are considered as important educational texts of Buddhism, nothingness and its meaning is one of the main and central issues.
In this research, a descriptive-analytical method has been attempted Rumichr(chr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39')))39chr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39'))))s view on nothingness in Masnavi with its meanings in these two texts should be examined. It also introduces two important Buddhist texts. The result shows that to consider nothingness the nature of the phenomena of the universe has been raised in Masnavi and these two texts. But to consider that nothingness is the beginning and the end of phenomena, God or absolute Truth and the ultimate goal of the seeker, are meanings that are mentioned with differences in the texts. The root of these differences can be found in the type of knowledge and ontology of Islam and Buddhism. In Islamic mysticism,God is the creator of the existence and the end of the seeker; whereas in Buddhist texts the world comes from nothingness and goes to nothingness And the seekerchr(chr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39')))39chr(chr(chr('39')39chr('39'))39chr(chr('39')39chr('39'))))s goal is to get rid of suffering and reach Nirvana.
ملخص الجهاز:
نتيجه نشان ميدهد عدم خواندن ماهيت پديده هاي جهان هستي در مثنوي و متون بودايي يکسان به کار رفته است ، اما تلقي عدم از آغاز و انجام پديده ها، حق يا حقيقت مطلق و غايت فناي سالک ، مضامين ديگري هستند که در متون مورد نظر با معاني متفاوت به کار رفته اند.
بيان مسئله در اين مقاله تلاش شده است پس از مطالعۀ مثنوي و ترجمۀ متون بودايي مورد نظر از ويتنامي به فارسي، موضوع عدم در آن ها بررسي شود، سپس به شيوة توصيفي ـ تحليلي معاني مختلف آن در هر دو متن به صورت تطبيقي نشان داده شود.
تدين نيز در مقاله اي با عنوان «عدم و معاني آن در مثنوي و غزليات مولانا جلال الدين محمد بلخي»، ضمن بحث مفصلي در باب اصالت وجود و مخالفت با نظريۀ اصالت ماهيت ، از طريق بررسي معناي عدم در آثار مولانا، وي را در زمرة افرادي قلمداد کرده است که طرفدار اصالت وجود هستند (تدين ، ١٣٩١).
مولانا اعتقاد دارد همه چيز غير از خدا نيست هست نماست ؛ همه چيز درواقع «نمود» است در برابر «بود»، يعني هستي حق ، اما خيال و وهم انسان را فريب ميدهد تا بود حقيقي را نبيند: ما عـــدم هاييم و هستيهاي مــا ــو وجــود مـطلقي فــانــينــمـــا مـا همه شيــران ولي شيــر عَـلم حمـله شان از بـــاد بـــاشد دم بـه دم (مولوي، ١٣٨٦: ١/ ٦٠٥ـ ٦٠٦) در پراجنياپارميتا ماهيت يا طبيعت همۀ موجودات ، اعم از جاندار و غيرجاندار؛ معانياي چون احساس ، ناداني، خير و شر؛ امور زماني چون گذشته ، حال و آينده در اين عالم ، عدم خوانده شده است .