خلاصة:
این پژوهش با هدف ارائۀ الگوی پارادایمی توسعۀ کارآفرینی ورزش زنان ایران انجام شد. این پژوهش مبتنیبر پارادایم تفسیری-برساختی بود و از لحاظ ماهیت جزو پژوهشهای اکتشافی-بنیادی بود که با استفاده از رویکرد کیفی و راهبرد گراندد تئوری یا نظریة داده بنیاد انجام شد. خبرگان دانشگاهی، صاحبنظران علمی در حوزههای کارآفرینی و بهخصوص کارآفرینی زنان و کارآفرینی ورزشی، اقتصاد و مدیریت ورزشی، مدیران و مالکان کسبوکارهای ورزشی و نیز زنان کارآفرین در حوزههای گوناگون جامعة آماری پژوهش را تشکیل دادند که 21 نفر از آنها با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند بهعنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. در این مطالعه برای گردآوری دادهها از دو روش کتابخانهای (مرور کتب، مقالات، پایاننامهها، اسناد و گزارشهای رسمی و...) و میدانی (مصاحبه با اعضای نمونة پژوهش) استفاده شد. تجزیهوتحلیل دادهها براساس نظریۀ دادهبنیاد و در سه گام شامل کدگذاری باز، کدگذاری محوری و مرحلة نظریهپردازی یا کدگذاری انتخابی با استفاده از نرمافزار ATLAS. ti انجام شد. براساس یافتههای پژوهش، این موارد شناسایی شد: شرایط علّی (شامل ویژگیها و مهارتهای شخصیتی، ویژگیهای کارآفرینانه، عوامل انگیزشی، مهارتهای مدیریتی، مهارتهای ارتباطی، توانمندیهای مالی، تواناییهای بازاریابی، مهارتهای فناورانه و فنی-تخصصی، عوامل حمایتی و امکانات و ظرفیتها، تجربه)، عوامل زمینهای (شامل زیرساختها و بسترها، عوامل قانونی_نهادی، عوامل اقتصادی، زمینة شخصی و عوامل فرهنگی-اجتماعی)، عوامل مداخلهگر (شامل عوامل جنسیتی، شرایط خانوادگی و فردی و شرایط محیطی)، راهبردها (شامل اقدامات مالی-اقتصادی، اقدامات تشویقی-ترغیبی و حمایتی، اقدامات سیاسی-قانونی و سیاستگذاری، آموزش و پژوهش، توسعة توسعة ارتباطات و فناوری) و پیامدهای توسعة کارآفرینی ورزش زنان ایران (شامل پیامدهای اقتصادی، پیامدهای اجتماعی و پیامدهای ورزش و سلامت).
The purpose of this study is presentation of Iranian women's sport entrepreneurship development model. This research is based on the interpretive-constructive paradigm and in terms of the nature is an exploratory-fundamental research that has been done using qualitative approach and grounded theory. Target population of this study consists of academic experts, scholars in the fields of entrepreneurship (especially women entrepreneurship and sports entrepreneurship) , economics, sport management as well as managers and owners of sports businesses as well as women entrepreneurs in different fields that 21 of them were selected as the sample members using purposive sampling method. In this research, two methods of library (browse books, articles, dissertations, official documents and reports, etc.) And field methods (interviews with sample members) have been used for data collection. Finally, data analysis has been done based on grounded theory, in three steps including open coding, axial coding and selective coding or theorizing, using ATLAS. ti software. Research findings lead to identifying causal conditions (including personality traits, entrepreneurial traits, motivational factors, managerial skills, personal skills, communication skills, financial abilities, technological abilities, marketing abilities, athletic abilities, perceptual skills, technical and specialized skills, facilities and capacities, supporting factors, experience, and family characteristics) , contextual factors (including infrastructures and contexts, legal factors, economic factors, environmental factors, supportive factors, normative factors, personal context, cultural-social factors, and institutional factors) , intervening factors (including gender, family conditions, individual circumstances, and environmental conditions) , strategies (including financial-economic measures, incentives measures, policy-making, legal-policy measures, education and research, technology development, communication development and support) , and the implications for the development of women's entrepreneurship in Iran (including economic consequences, social consequences, and consequences of sport and health).
ملخص الجهاز:
همچنین افزایش زنان و دختران تحصیلکردة دانشگاهی، ناتوانی بخش دولتی و خصوصی در جذب این Ratten Minniti & Naudé Reed, Storrud-Barnes & Jessup Huarng, Mas-Tur & Yu Revenga & Shetty De Vita, Mari & Poggesi Carter & Shaw Revell-Love & Revell-Love امکان استقلال و انعطافپذیری بیشتر ساعات کار در کسبوکار شخصی که سبب ایجاد تعادل بین کار و زندگی خانوادگی میشود، به گرایش بیشتر زنان به راهاندازی کسبوکار منجر شده است (کاظمی و مقیمی، 2018)؛ باوجوداین، مشارکت زنان در فعالیتهای کارآفرینانه تقریباً در تمام جوامع کمتر از مردان است (کابررا و ماریکیو، 2017)؛ بهطوریکه زنان حدود پنجاه درصد از جمعیت جهان را تشکیل میدهند، اما در مقایسه با مردان فرصت کمتری برای رشد و فعالیتهای اجتماعی دارند (رِونگا و شتی، 2012)؛ این در حالی است که زنان کارآفرین فرصتهای کسبوکار متفاوتی را در مقایسه با مردان درک میکنند و شرکتهایی را با رویکردهای جدید مدیریتی و همچنین راهحلهای جایگزین برای مشکلات پیش رو در زندگی حرفهای خود پدید میآورند (هارنگ و همکاران، 2012).
نتایج این بخش در مطالعات مختلفی همچون مطالعات ماتیو (2010) و سرفراز و فقیهی و مجد (2014) که به مقولة برا Hemme& Morais& Bowers & Todd Kyrgidou & Petridou Parvin & Jinrong & Rahman Hossain& Naser& Zaman & Nuseibeh Nair & Pandey راهبردها بخش دیگری از مدل طراحیشده هستند که خروجي حاصل از بهكارگیري راهبردند و شامل اقدامات مالی-اقتصادی، اقدامات تشویقی-ترغیبی، سیاستگذاری، اقدامات سیاسی-قانونی، آموزش و پژوهش، توسعة فناوری، توسعة ارتباطات و پشتیبانی و حمایت میشوند؛ بهطوریکه افراد، گروهها، سازمانها و جوامع گوناگون هریک به سهم خود با اتخاذ این راهبردها میتوانند در مسیر توسعة کارآفرینی ورزشی زنان ایران گامی مؤثر بردارند؛ بهبیاندیگر، توسعة کارآفرینی ورزشی زنان از مسیر راهبردها میتواند به پیامدهای ارزشمند متعددی منجر شود که در ادامه به آنها اشاره میشود.