بچه ها هم عاشق می شوند الأدب والفن

"پریروزها از ننم پرسیدم:ننه!راسته که آدم عاشق‌ میشه قلبش تندتر می‌زنه؟ ننه چشمانش گرد شد و گفت:ای بی‌ حیا،عشق چیه،عاشق کدومه؟ من یه خورده من‌من کردم و گفتم: وقتی،وقتی خوب سوت بلبلی می‌زنم،عشق‌ می‌کنم. تا حالا لیلا فقط دو بار جواب سلامم رو داده ولی از نگاههای دزدکیش به من،فکر کنم عاشقه. یعنی کی؟من که الان دوازده سالمه، بعد سربازی چندسال طول می‌کشه که‌ بعدش من کمربند بخرم؟چندسال؟!اسمال‌ میگه:اگه واقعا عاشق شدی باید دکمه‌های‌ بلوزت را بیشتر باز کنی،باید تسبیح دور انگشت بچرخونی و یه جا چمباتمه بزنی. اگه من هم تهرون برم و این‌ تیپی شم حتما لیلا با من هم قدم می‌زنه. لیلا و کیارش دارن نزدیک میشن‌ بهتره خودم را آماده کنم قلبم تندتر میزنه، دارم عرق می‌کنم،نمی‌دونم چرا دستم‌ می‌لرزه. این کارت، کارت عروسیه یعنی مال کیه که اکرم خانوم‌ آورده،بهتره توشو باز کنم ببینم چی نوشته: «به نام پیونددهنده چی،آهان قلبها."