ملخص الجهاز:
"فلسفه دکارت چون درپی تعریف جایگاه و اثبات نفسانیت مداری بشر غربی است«رساله گفتار در روش به کار بردن عقل» با حدیث نفس آغاز شده است4؛و این همان چیزی است که باطن و جوهر ادبیات مدرن غربی و صورت اصلی داستانی آن،یعنی «رمان»بوده و هست.
در فلسفه دکارت،اثبات وجود خدا چونان وسیلهای جهت دستیابی به یقین مطلوب نظر دکارت درخصوص امور و اشیاست نئوکلاسیسیسم،صورت ادبی جهانبینی زرسالاران بورژوای خوشبین و معتقد به عقلگرایی در غرب مدرن است دکارت در چارچوب دستگاه فلسفی خود،تبیین و توجیهی برای سوبژکتیویسم ترسیم مینماید،و بدینسان بستر و زیربنای فلسفی و متافیزیکی مناسب برای فرهنگ و مناسبات اقتصادی و سیاسی و اخلاقیات و علوم و هنر و ادبیات مدرن را پدید میآورد.
اگرچه همه تفکر و فرهنگ غربی پس از دکارت،به یک اعتبار،ذیل سوبژکتیویسم آن قرار داشته،و هریک بهگونهای حاصل بسط وجوه و گرایشاتی از آن بوده است،اما رویکرد ادبی نئوکلاسیسیسم که دوران نضج آن در فرانسه قرن هفدهم بوده است،بیشاز هر رویکرد ادبی دیگر و پیش از آن،و بهگونهای بسیار مستقیم و صریح و بیواسطه،از فلسفهء دکارتی و«عقلگرایی» آن ملهم گردیده است.
دکارت در چاچوب دستگاه فلسفی خود،تبیین و توجیهی برای سوبژکتیویسم ترسیم مینماید،و بدینسان بستر و زیربنای فلسفی و متافیزیکی مناسب برای فرهنگ و مناسبات اقتصادی و سیاسی و اخلاقیات و علوم و هنر و ادبیات مدرن را پدید میآورد بههرحال،نئوکلاسیسیسم به عنوان یک رویکرد ادبی-هنری معتقد به عقلگرایی و قاعدهمندی آفرینش آثار ادبی و هنری است؛و صفات دیگری که خواهیم گفت، شدیدا و مستقیما،در ضوابط و معیارها و اصلیترین ویژگیها و بویژه تفسیر خود از«عقل»متأثر و مهلم از فلسفه دکارت است5."