خلاصة:
این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسشها است که: فرد اخلاقناپروا چه کسی است؟ مهمترین عامل وجود او چیست؟ و وجودش، با کدام یک از درونگرایی و برونگرایی انگیزشی سازگار است؟ به عبارت دیگر، آیا میتوان گفت وجود فرد اخلاقناپروا نمونه نقضی برای درونگرایی انگیزشی بوده و در نتیجه برونگرایی انگیزشی درست است؟ یا اینکه میتوان درونگرای انگیزشی بود و در عین حال وجود فرد اخلاقناپروا را سازگار با آن دانست؟ برای پاسخ به این پرسشها ابتدا مراد از درونگرایی و برونگرایی انگیزشی و دیدگاه مطلوب بر مبنای آرای محمدحسین طباطبایی، عبدالله جوادی آملی و محمدتقی مصباح یزدی روشن میشود. درونگرای انگیزشی صرف حکم اخلاقی را برای برانگیختن به انجامدادن فعل اخلاقی بسنده میداند و برونگرای انگیزشی وجود عنصری به نام میل را نیز برای برانگیختهشدن لازم میداند. در نهایت به این نتیجه میرسیم که وجود افراد اخلاقناپروا دشوارهای پیش روی پذیرش رویکرد درونگرایی انگیزشی است و این مثال نقض، فرد را به پذیرش رویکرد برونگرایی انگیزشی سوق میدهد. برونگرای انگیزشی با اشکالات درونگرا مواجه نیست و از مؤیداتی نیز برخوردار است.
The current research is an attempt to shed light on the qualities of those with imprudent ethic (behavior) and their main existential factor in the views of some Islamic thinkers. It also investigates whether the existence of ethical imprudence is consistent with motivational introvertism or
ملخص الجهاز:
Motivational Externalism اخلاق ناپروا١ و يکي از مهم ترين عوامل آن از نگاه تفکر اسلامي بيان شود تا در نهايت روشن شود که به سبب امکان وجود چنين شخصي ، رويکرد درون گر يي انگيزشي نمي تواند درست باشد و ديدگاه برون گرايي انگيزشي ، همچنين در ميان متفکران اسلامي ، موفق تر است .
٢. مفهوم «فرد اخلاق ناپروا» شخص اخلاق ناپروا کسي است که از الزامات و احکام اخلاقي آگاه است و به آنها علم دارد و در نتيجه احکام اخلاقي از او صادر مي شود، ولي به آن احکام اهميتي نمي دهد و اين الزامات او را به سمت انجام دادن فعل اخلاقي تحريک نمي کند، يعني چنين فردي به آنچه قبول دارد که از اهميت اخلاقي برخوردار است ، بي توجه و بي اعتنا است (٤٨ :١٩٨٤ ,Brink).
درصورتي وجود فرد اخلاق ناپروا براي درون گرايي انگيزشي نمونه نقض به شمار مي آيد که شناخت گراي اخلاقي را درون گرا بدانيم (چنان که همه متفکران اسلامي اخلاق پژوه به نوعي شناخت گراي اخلاقي هستند و چه بسا آنها را درون گراي انگيزشي نيز بدانيم ) و الا ناشناخت گراي اخلاقي ١ وجود شخص اخلاق ناپروا را تصورناپذير مي داند، زيرا بر اساس ناشناخت گرايي اخلاقي صدور حکم اخلاقي به انجام دادن مصداق آن منتهي مي شود و در نتيجه مسئله اهميت ندادن به اخلاقيات متصور نيست .
پس وجود اين عوامل براي اينکه فرد به انجام دادن رفتار اخلاقي اهميت دهد و اعتنا کند، مي تواند تأييدکننده برون گرايي انگيزشي نيز باشد.