خلاصة:
کهنالگوها، تصاویر یا نمادهای ناخودآگاه جمعی بشرند که ذهنیت، اندیشه و رفتار آدمی را تحت سیطره خود دارند. این تصاویر در ناخودآگاه روان آدمی پنهاناند و سرچشمۀ زایای اسطورهها، آیینها و روایتها قرار میگیرند. خورشید از جملۀ کهنالگوهای مشترک بین اقوام مختلف بشری است که روایتهای اسطورهای گوناگونی را در میان ملل ساخته و پرداخته است. انعکاس این کهنالگو در منظومۀ فکری نظام الدین استرآبادی، موضوعی است که این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. در این مقاله، دیوان نظامالدین استرآبادی با نظریۀ تحلیل کهنالگویی یونگ بررسی شده است و تأثیر کهن-الگوی خورشید در منظومۀ فکری شاعر توصیف و تحلیل میگردد. بر اساس تحلیل کهنالگویی دیوان نظام، « قدرت و تاجداری، ثروت، زیبایی، حیات» از جمله درونمایههایی است که کاربرد کهنالگوی خورشید را در شعر نظام مکرر میسازد. سلطۀ این کهنالگو در فضای فکری و هنری این شاعر، در تصویرسازی و توصیفات شعری نظامالدین کارکردی برجسته و متمایز دارد. انعکاس این کهنالگو در منظومۀ فکری نظام الدین استرآبادی، موضوعی است که این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. در این مقاله، دیوان نظامالدین استرآبادی با نظریۀ تحلیل کهنالگویی یونگ بررسی شده است و تأثیر کهن-الگوی خورشید در منظومۀ فکری شاعر توصیف و تحلیل میگردد. بر اساس تحلیل کهنالگویی دیوان نظام، « قدرت و تاجداری، ثروت، زیبایی، حیات» از جمله درونمایههایی است که کاربرد کهنالگوی خورشید را در شعر نظام مکرر میسازد. سلطۀ این کهنالگو در فضای فکری و هنری این شاعر، در تصویرسازی و توصیفات شعری نظامالدین کارکردی برجسته و متمایز دارد.این پژوهش به آن میپردازد. خورشید از کهنالگوهای مشترک اقوام بشری است که با درونمایههای گوناگونی در آثار فرهنگی اقوام مختلف آشکار میگردد. آدمی با این گنجینه از تجارب به دنیا میآید؛ بنابراین در مواجهه با امور زندگی، این الگوهای درونی بروز میکنند و در کنار خاطرات و تجربههای شخصی آدمی، شخصیت او را پایهگذاری میکنند. محتوای یک صورت ازلی، تنها زمانی که به خودآگاهی میرسد، مشخص میشود مواد موجود در تجربۀ خودآگاه آکنده میگردد»
Are ancient patterns, images or symbols of the subconscious of human beings dominating one's mentality, thought, and behavior These images are hidden in the subconscious of the human psyche and are the origin of myths, rituals and narratives. The Sun is one of the ancient patterns of human ethnicity shared with different themes in the cultural works of different ethnicities. In this paper, the Divan Nizam al-Din al-Astarabadi diatribe is examined by the theory of Jung's archetypal analysis, and the archetypal influence of the sun's pattern on the poet's intellectual system is described and analyzed. According to the archetypal analysis of the Divine System, "power and coronation, wealth, beauty, life" are among the themes that repeated the ancient application of the Sun's pattern in the poetry of the system. The dominance of this ancient model in the intellectual and artistic environment of this poet has a prominent and distinctive function in the illustration and poetic descriptions of Nizam al-Di.According to the archetypal analysis of the Divine System, "power and coronation, wealth, beauty, life" are among the themes that repeated the ancient application of the Sun's pattern in the poetry of the system. The dominance of this ancient model in the intellectual and artistic environment of this poet has a prominent and distinctive function in the illustration and poetic descriptions of Nizam al-Di.The dominance of this ancient model in the intellectual and artistic environment of this poet has a prominent and distinctive function in the illustration and poetic descriptions of Nizam al-Di. The dominance of this ancient model in the intellectual and artistic environment of this poet has a prominent and distinctive function in the illustration and poetic descriptions of Nizam al-Di..The dominance of this ancient model in the intellectual and artistic environment of this poet has a prominent and distinctive function in the illustration and poetic descriptions of Nizam al-Di
ملخص الجهاز:
از جمله شاعراني که در افق زبان و ادبيات فارسي به گونه اي برجسته و متمايز از تصاوير و درون مايه هاي مربوط به کهن الگوي خورشيد در شعر خود بهره مي برد، «نظام الدين استرآبادي» است .
در اين مقاله ، ديوان نظام الدين اسـترآبادي بـر اسـاس نظريۀ تحليل کهن الگويي يونگ بررسي شده است و تأثير کهن الگوي خورشيد در منظومۀ فکري شاعر، توصـيف و تحليل مي گردد.
خورشيد در اين مرحله از خيال شاعر، نـه تنهـا از ممـدوح او نـور و ٨/ کهن الگوي «خورشيد» در شعر نظام الدين استرآبادي گرمي مي گيرد، بلکه آنچه ساخته و پرداختـۀ خورشـيد اسـت ، همچـون بحـر و کـان نيـز دست پروردٔە ممدوح شاعر است : «هـــــر آن غبـار کـه برخاسـته ز رهگــذرش به ميـل شعشـعه خورشـيد، کـرده کحـل بصـر» (همان : ٢٥٨).
همين انديشه در ذهن و زبان شاعر، با جلوه هاي ١٠/ کهن الگوي «خورشيد» در شعر نظام الدين استرآبادي مختلفي فرصت بروز مي يابد و شاعر نيز ممدوح و معشوق خود را از نظر قدرت و شکوه در هيئت خورشيد ديده است .
١٢/ کهن الگوي «خورشيد» در شعر نظام الدين استرآبادي چنين تصويري، نه تنها در ذهنيت اسطوره اي ايراني، بلکه در ديگر فرهنگ هاي بشري نيز مکرر ديده مي شود.
پوهشنامٔەنقدادبي وبل غت، سال ٩، شمارٔە٤، زمستان ١٩/١٣٩٩ ,Principles of Jung's Theory and Method of Psychology ,(٢٠١٤) ــــــــــــــــــــــ Translated by Rezaei, 1th Eds.