خلاصة:
کوشش فردوسی بر این بوده که با نگهداری نام پهلوانان و شهریاران باستانی، آنها را با زبان حماسه به پیش چشم بکشد. فردوسی از روی دلبستگی ملی، درونمایههای اسطورهای و هویت ایرانی را که در خطر فراموشی قرار گرفته بود، به حماسه تبدیل و وارد شاهنامه کرد. شاهنامه چکیدۀ فرهنگ، دین، آداب و رسوم و آرزوهای ملتی در گذر سدهها و هزارهها و تأثیر عمیق باورهای دینی، رویدادهای تاریخی و رسوم فرهنگی در تمامی ادوار تاریخی و اجتماعی آن آشکار است. عشقها و نفرتها، پیروزیها و شکستها، غمها و شادیها، خوشیها و ناخوشیها، جنگها، ستیزهها و آشتیها، همه و همه در حافظۀ جمعی یک ملت رسوب و تهنشین و دستمایۀ آفرینش اثری شدهاند که بنمایۀ آن، رویارویی و نبرد اهورا و اهریمن، زشتی و زیبایی، تاریکی و روشنی و ستیز پیوسته نیکان و بدان در پهنۀ هستی و حماسه است. در شاهنامه و اوستا ما با دو نوع از مردان اهورایی و اهریمنی مواجه میشویم. البته عدهای از مردان در این دو اثر، چهرههای متفاوت از یکدیگر دارند و در یکی اهورایی و در دیگری اهریمنی هستند و یا تعیین اهورایی و اهریمنی بودنشان دشوار است. در این پژوهش که به شیوۀ توصیفی - تحلیلی و روش کتابخانهای تنظیم شده است، نویسنده به مقایسه تطبیقی مردان اهورایی در شاهنامه و اوستا با تکیه بر خاندان پادشاهی پرداخته است. در این بررسی مشخص گردید که پادشاهان اشاره شده در شاهنامه و اوستا بهجز گشتاسپ، همگی یکسان هستند و دید کلی فردوسی در شاهنامه نسبت به او با بیانات اوستا متفاوت است.
Ferdowsi tried to keep the names of the heroes and princes in front of them with the language of epic. Ferdowsi, out of national attachment, turned mythical themes into epics and entered the Shahnameh. Shahnameh Summary of culture, religion, customs and aspirations of a nation over the centuries and millennia and the profound impact of religious beliefs, historical events and cultural customs in all its historical and social periods is obvious. Loves and hatreds, victories and defeats, sorrows and joys, wars, and reconciliations have all been deposited in the collective memory of a nation and the basis of creation is based on the confrontation of Ahura and the devil, ugliness and beauty, darkness and light and strife. The good and the bad are in the realm of existence and epic. In Shahnameh and Avesta, we encounter two types of Ahuraian and demonic men. Of course, some of the men in these two works have different faces and are Ahuraian in one and demonic in the other, or it is difficult to determine whether they are Ahuraian or demonic. In this study, which is organized by descriptive-analytical method and library method, the author has made a comparative comparison of Ahuraian men in Shahnameh and Avesta based on the royal family. In this study, it was found that the kings mentioned in Shahnameh and Avesta except Goshtasp They are the same and Ferdowsi's general view of him in the Shahnameh is different from that of the Avesta.
ملخص الجهاز:
او اولين کسي است که نوشتن را از ديوان ميآموزد: مقايسۀ تطبيقي مردان اهورايي در شاهنامه و اوستا با تکيه بر خاندان پادشاهي چنان شاه پالوده گشت از بدي که تابيد ازو فره ايزدي برفت اهرمن را به افسون ببست چو بر تيزرو بارگي برنشست زمان تا زمان زينش برساختي همي گرد گيتيش برناختي چو ديوان بديدند کردار او کشيدند گردن ز گفتار او (فردوسي، ١ :٣٧) با مقايسه تطبيقي تهمورث در شاهنامه و اوستا، روشن ميگردد که تهمورث شاهنامه ، بسيار شبيه تهمورث اوستايي است و هم مانند او فرهمند است ، هم ديوان را به بند ميکشد و بر آنان پيروز ميشود و هم اهريمن را رام ميکند و با افسون شکست ميدهد.
ز تخم فريدون بجستند چند يکي شاه زيباي تخت بلند نديدند جز پور طهماسب زو که زور کيان داشت و فرهنگ گو (فردوسي، ٢ :٤٣) در اوستا از طهماسپ به عنوان يکي از نيکان از او نام برده شده ؛ ولي در شاهنامه پادشاهي است که داراي فره ايزدي ميباشد و در دوران او صلح بين ايران و توران برقرار گرديد.
شاهنامه : در دوران حکومت گشتاسپ ، زرتشت پيامبر ظهور ميکند و گشتاسپ به او ميگرود و براي ترويج دين او ميکوشد؛ سپس جنگ هاي ايران و توران دوباره آغاز ميشود و اين بار پادشاه توران ارجاسب است که در اوستا نيز از او به عنوان يکي از دشمنان بزرگ گشتاسپ ، نام برده شده است .