خلاصة:
مقاله حاضر به این نکته میپردازد که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و در پی لشکرکشی ایالات متحده آمریکا به خاک افغانستان و عراق از منظر اقدام پیش دستانه، مجموعهای از فعالیتها و تحرکات نظامی- اطلاعاتی در دو جبه شمالی و غربی ایران توسط نیروهای اشغالگر برنامهریزی و اجرا شد. ازگذرگاه این فعالیتها بود که حضور رژیم صهیونیستی به صورت فعالتر از گذشته در منطقه احساس شد. گرچه این تحرکات در برخی از مناطق ظاهری اقتصادی به خود گرفته است اما در حقیقت ماهیت امنیتی را دار است. بر این اساس جمهوری اسلامی ایران تلاش نمود تا با همکاری بیش از پیش متحدان راهبردی خود درخاورمیانه یعنی سوریه، حزب الله لبنان و حماس از تاثیر و تبعات منفی تحرکات آمریکا و رژیم اسرائیل بکاهد. لذا برآن شدیم تا با بیان تهدیدات امنیتی موجود درمحدوده مرزهای ایران درک بهتری از کارکردهای حزب الله لبنان درمواجه مستقیم بارژیم اسرائیل و تاثیرات مثبت امنیتی آن برای کشور داشته باشیم.
This paper seeks to study the movements and military-intelligence activities surrounding Iran following Collapsing of Soviet Union and military aggression of US against Afghanistan and Iraq in terms of preemptive war. The trend was planned and implemented by occupier forces. As a consequence, the presence of Zionist regime in the region increased through these activities. Despite the economic guise of such movement, the real nature of them is security oriented. Hitherto, the Islamic Republic of Iran tried to reduce the conspiracies of US and Israel by collaborating with its strategic allies in Middle East including Syria, Lebanon’s Hezbollah and Hamas. Indicating the current security threat around Iran’s border, this paper tries to gain better understanding of Lebanon’s Hezbollah functioning in direct confronting with Israel and its positive security effects on Iran
ملخص الجهاز:
ازسوي ديگر پس از حمله ايالات متحده آمريکا به عراق و سقوط رژيم بعث اين کشور و بروز ناامني و کشمکش هاي قدرت در اين کشور و نيز وجود يک ساختار متفاوت زباني ٥٠ و مذهبي و همچنين تمايلات بخش کردنشين عراق جهت جدايي و استقلال از دولت مرکزي و ازهمه مهم تر هم مرزي اين بخش از عراق با جمهوري اسلامي ايران ، زمينه هاي حضور رژيم اسرائيل را به بهانه فعاليت هاي اقتصادي و تجاري در اقليم کردستان عراق تقويت نمود تا با نزديک شدن به مرزهاي ايران طرح هاي عملياتي و جاسوسي خود را که در قالب سناريوي مقابله با افزايش قدرت روز افزون جمهوري اسلامي ايران قرار مي - گيرند را به صورت دقيقي به اجرا درآورد.
دو رويکرد اساسي در خصوص امنيت ملي ١- رويکرد سنتي امنيت ملي رويکرد سنتي يا کلاسيک که بدان رويکرد سخت افزاري نيز ميگويند برخاسته از مکتب واقع گرايي سياسي است که سياست را به مثابه جنگ قدرت ميپندارد و از نظر تاريخي با الهام از نظام دولت - ملت ، به نقش مسلط دولت ملي اعتقاد دارد و آن را عامل اصلي تامين امنيت ملي ميشمارد اين رويکرد به طور اجمالي داراي سه نوع شناسه مي باشد که عبارتند از: ٥٢ الف ) غرب محوري ١: به رغم اينکه پس از جنگ دوم جهاني جنگ هايي بين کشورها در دورن يا بيرون کشوهاي جهان سوم رخ داد اما تحليل اکثريت امنيت پژوهان همچون والتز، کار، گيلپين و لوي خاستگاه غربي داشته و شرايط امنيتي کشورهاي غربي را مأخذ تحليل خود قرار ميدادند و با اين نگاه راهبردهاي امنيتي را تجويز ميکردند که اساسا با شرايط کشورهاي جهان سوم نامنطبق بود.