خلاصة:
مردسالاری مفهومی است که در آن مردها قدرت و حاکمیتی فراوان نسبت به زن ها دارند و در انگلیسی از واژه (mencracy) در مفهوم مرد سالاری استفاده می شود. پدر سالاری (Patriarchy) زیر مجموعه مردسالاری می باشد. مردسالاری، کلی تر و مفهومی تر از پدرسالاری است. این واژه نامی است برای نظام و ساختاری که از راه نهادهای اجتماعی و سیاسی و اقتصادی خود، زنان را زیر سلطه دارند. تداوم قدرت نظام مردسالاری، ناشی از دسترسی بیشتر مردان به مزایای ساختاری قدرت در درون و بیرون از خانواده، همچنین واسطه ی تقسیم بودن این مزایای اجتماعی در جامعه است. این گرایش یکی از مهمترین شاخه های فمنیسم رادیکالی است که در آن همه انواع ستم را ناشی از برتری جویی مردان دانسته و شکل محتمل جوامع آینده را ، زن محور معرفی می کند. بدیهی است که شاعران و نویسندگان، هر یک دیدگاه ویژه ای نسبت به این مقوله دارند. شهریار نیز با توجه به این که در اشعار خود معتقد به همترازی و همسازی زن و مرد در اشعار خویش است، ولی اشارات بی شماری به علل و عواملی که سبب ساز یک جامعه مردسالار می شود، داشته است. لذا در این مقاله تلاش خواهد شد، از دیدگاه شهریار علل و عواملی که باعث شکل گیری و جایگیری یک جامعه مردسالار می شود، به تفصیل واکاوی شود.
ملخص الجهاز:
شهریار نیز با توجه به این که در اشعار خود معتقد به همترازی و همسازی زن و مرد در اشعار خویش است، ولی اشارات بی شماری به علل و عواملی که سبب ساز یک جامعه مردسالار میشود، داشته است.
هر چند گفته شده است كه فمينيسم در ايران داراي چنان زمينه اي نبوده است و يا اينكه داراي پيشينه اي درخشان نبوده است، بايد اذعان كرد كه با ظهور و تداوم فمينيسم در غرب، بسياري از زنان ايراني و همچنين بسياري از سازمانها و گروههاي حمايت از حقوق زنان و در نهايت عده ي زيادي از صاحب نظران و نويسندگان(هر چند كه در آغاز تعداد آنها اندك بود)، به نوعي به آن نظر داشته و خواستار پياده شدن بسياري از اصول آن بوده اند؛ ولي به دلايل گوناگون هيچ گاه فمينيسم، نتوانسته است به صورت كلي و اساسي مطرح گردد.
با رواج عقايد به اصطلاح مذهبي مانند تحريم به كار بردن اسم زن جلوي مردان كه به جاي اسم زن جمله ي مثلا: همشيره ي مشتي علي و يا مادر بچهها يا منزل به كار برده ميشد(كه امروزه نيز در بسياري از خانوادهها چنين چيزي را مشاهده ميكنيم) حقوق زن به طور كلي مسخ شده و به پيروي از عرف سنن زن را مقيد مرد كرده است.
5- عدم آزادي اجتمایی (جامعه مدني) يكي از مهمترين و برجسته ترين مسائلي كه شهریار در مورد حقوق زنان مطرح ميكند، اين است كه زنان بتوانند همانند مردان در تمام صحنههاي اجتماع حضور داشته و همچنين از تمام حقوق اجتماعي اي كه مردان از آن برخوردارند نيز بهرمند شوند.
همان گونه كه گفته شد شهريار خواستار آزادي اجتماعي زنان بر اساس حق و حقوق آنها در جامعه ي مدني است.