خلاصة:
محمدحسین شهریار از نخستین شاعران معاصر است که توانسته به خوبی خود
را با شعر سنتی ایران هم سو کند؛ او در عصری زندگی می کند که بیشتر
شاعران جوان می کوشند از شعر کلاسیک و قالب های دست و پا گیر آن فرار
کنند؛ وجود شاعرانی چون سهراب سپهری، نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و البته
توده ای از مردم که در این بین از آنها پیروی می کنند، اندکی کار را بر طرفداران
شعر کلاسیک دشوار کرده است.
این دشواری به خاطر ناتوانی یا رویگردانی از شعر سنّتی نیست، بلکه از
آن روست که شاعر باید به گونه ای شعر بسراید که نه تنها از دل برآید بلکه بر
دل نشیند و این نوع سخن دانی با طبع نازک طبعان نو دوست بسیار دشوار
می نماید. به عبارت دیگر قالب های کلاسیک شعر فارسی برای پذیرش عام
باید طرحی نو می داشت تا ماندگار شود. پس از ایرج میرزا، پروین اعتصامی
در این رویکرد به موفقیت چشم گیری رسید تا آن که شهریار توانست باز هم
در قالب های کلاسیک دلها را متوجه خویش کند؛ یکی از رموز موفقیت او در
این شیوه پیروی از شاعران برجسته ی گذشته بود، شهریار از آن رو که با شعر
گذشتگان به خوبی آشنا بود نه تنها از شیوه های آنان پیروی کرد، بلکه کوشید
تا نام آنان را به نیکی در آثار خویش جای دهد و همین امر سبب قبول خاطر
و لطف کلام او شد.
این مجموعه تلاشی در جهت بررسی جایگاه شاعران از دیدگاه شهریار
است که البته یکی از رموز ماندگاری کلام اوست.
ملخص الجهاز:
نظر کرده و نمونههایی از کلام او را در شعر خود میآورد؛ به این نمونه با عنوان «در بارگاه سعدی» با مطلع زیر دقّت کنید: سعدیا از باب عشقت در گلستان آمدیم بوستانت دیده چون بلبل به دستان آمدیم طیباتت را که دانشگاه عشق سرمد است تازه این پیرانه سر طفـــل دبستان آمدیم (شهریار: 287) این قصیده برخی از ویژگیهای سعدی و کلام او را بیان میکند و سپس به دیگر شاعران زبان فارسی گریزی میزند و در پایان با گلایه از شهر تهران، گوشه امنی را میطلبد: گوشهی امنی که وقت بایگانی گشتن است عمر طی کردیم و چون دفتر به پایان آمدیم (همان: 288) یا این نمونه که وام دار از واژگان کلیدی گلستان است و به خوبی در غزلیّات شهریار جای گرفته: شیخم از پند گلستان کرده بود اوّل مسلمان عاقبت منّت خدا را باب عشقم کرد بابی (شهریار: 99) و موارد کثیر دیگر (همان: 473 و نیز قصیدهای با نام «سعدی سرای» که در کشف منزل سعدی سروده است رک شهریار، 1372: 203) که از حوصله بحث خارج است.
شاعران نوگرا یا معاصران کهن پرداز شهریار: شهریار به شاعران هم عصر خویش و نوگرایان در قالبهای قدیم و شعر نو نیز توجّه شایانی دارد؛ وی از شاعرانی است که توانسته شعر نو و کلاسیک را در زمان خویش برای نخستین بار به خوبی همراه کند و بعد دیگران از او پیروی کنند، این اندیشه از شعرهای او هویداست: گاه با ساز غزل حافظ به شیرازم برد گاه با افسانهاش نیما به یوش آرد مرا (شهریار، 1372: 156) در زیر به برخی از این شاعران اشاره میشود: الف- نیما یوشیج: شهریار با نیما دوست بوده است و البته نظرهایی هم در مورد شعر نو دارد که در مقدمه دیوان وی آمده است؛ امّا در دیوانش در چند مورد از نیما یاد میکند؛ مثلاً در بخش قصایدش قصیدهای با عنوان «پرواز مرغ بهشتی – بدرقهای از نیما» دارد که در سوگ نیما سروده است: رفت آن کاو پدر شعر نوین ما بود شعر نو چیست؟!