ملخص الجهاز:
"اول با یک نوع خاطرهنگاری و اینکه من با کارهای ایشان چگونه آشنایی پیدا کردم و بعد اینکه،در حین توضیح این آشنایی،از یک نگاه دیگر وارد بحث کارهای آقای مستور شوم.
واقعیت این است که به خاطر مطرح بودن کارهای آقای مستور در سالهای اخیر،نقدهای بسیاری بر آنها انجام شده است که میطلبد نقدشناسی خوبی روی کارهای ایشان انجام شود.
یعنی سؤالافکنیهای ایشان باعث میشد که جریان فکری مدافعان انقلاب تقویت بشود -که متأسفانه برخی آن را شرافکنی میدانند و اتفاق خوبی بود و برای اولین بار،حوزه شروع به جواب دادن سؤالات مطرح شده توسط حلقه کیان کرد.
زیرا اولا ایمان باور است،و دوم اینکه سؤال اصلی کتاب این است:«آیا به راستی خدایی هست»؟ فرق این کتاب به نظر من با کتاب مثلا مناظره دکتر پیر و کتابهایی که در گذشته مینوشتند و خیلی هم رایج بود و نوعی مقابله با جریان مارکسیستی محسوب میشد،در نوع نگاه محتواییاش است،درست است که این کتاب به لحاظ ساخت داستانی،بسیار متفاوت با کاری است که مرحوم دکتر هاشمی در کتاب مناظره دکتر پیر انجام داد،ولی به نظر من،نوع نگاه هم خیلی فرق میکند.
حتی مستور برای اینکه ارادتش را به این آدم ثابت کند،«چند روایت معتبر»که خیلی شبیه است به ده فرمان کیشلوفسکی در ده فرمان داستانهای کوتاه مختلفی مسائل مختلفی میبینیم.
کیشلوفسکی به این نتیجه نمیرسد که جانی در جهان وجود دارد ولی به این مسئله که نگاه عقلانی ما تا چه اندازه میتواند ضعیف باشد خیلی خوب توجه کرده است."