خلاصة:
درک نظام هستی و کشف قواعد حاکم بر آن در حوزه معارف دینی یا برخاسته از رویکرد نقلی مبتنی بر نگرش دینی یا مبتنی بر رهیافتی عقلی به مفهوم گسترده آن است. پذیرش دامنه مفهوم عقل، از عقل تجربی مبتنی بر تجربهگرایی و ابطالپذیری به عقل نیمهتجریدی مبتنی بر استدلال ریاضی، طیفهای متفاوتی از مفاهمه و توافق تا برخورد اندیشه را میان مکاتب فکری در علوم انسانی و اجتماعی بهویژه علم اقتصاد آشکار میکند. در این مقاله تلاش میشود تا با بیان چند دلالت، برخی رهیافتهای کشفی مبتنی بر علوم انسانی اسلامی در مکاتب فکری علم اقتصاد، در حوزه اقتصاد رشد و اقتصاد پولی و به طور خاص در زمینه جمعیت، بهره و پول (که عمدتا در اندیشه اقتصادی غرب مطرحشده است) بررسی گردد. بنابراین با تکیه بر استدلال ریاضی و عقلی مبتنی بر فلسفه اسلامی (حرکت و قوه و فعل)، دلایل و دلالتهای محوریت عامل انسانی رشد اقتصادی، حرمت ربا و بهره پولی، اشکالات سازوکار خلق پول و مزیتهای الگوی قرضالحسنه و تامین مالی اسلامی به عنوان موارد مورد تاکید در اقتصاد اسلامی بیان میشود و اشتراکات کشفی که از پارادایمهای مختلف فکری بهدستآمده است تبیین میگردد. نتیجه بهدستآمده آن است که نقطه آغازین مباحثه و گفتمان فکری میتواند بر پایه اشتراکات کشفی قرار گیرد. این نقطه آغاز در نوع استدلال، استواری منطق نیمه تجریدی ریاضی و عقلانیت تجریدی فلسفی بر پایه فلسفه اسلامی را در گفتمان انتقادی علم اقتصاد در مقایسه با روشهای تجربی در علم اقتصاد بیشتر آشکار میسازد.
ملخص الجهاز:
در این مقاله تلاش میشود تا با بیان چند دلالت، برخی رهیافتهای کشفی مبتنی بر علوم انسانی اسلامی در مکاتب فکری علم اقتصاد، در حوزه اقتصاد رشد و اقتصاد پولی و به طور خاص در زمینه جمعیت، بهره و پول (که عمدتاً در اندیشه اقتصادی غرب مطرحشده است) بررسی گردد.
بنابراین با تکیه بر استدلال ریاضی و عقلی مبتنی بر فلسفه اسلامی (حرکت و قوه و فعل)، دلایل و دلالتهای محوریت عامل انسانی رشد اقتصادی، حرمت ربا و بهره پولی، اشکالات سازوکار خلق پول و مزیتهای الگوی قرضالحسنه و تأمین مالی اسلامی به عنوان موارد مورد تأکید در اقتصاد اسلامی بیان میشود و اشتراکات کشفی که از پارادایمهای مختلف فکری بهدستآمده است تبیین میگردد.
در این مقاله تلاش میشود تا با بیان چند دلالت، برخی قواعد کشفشده در مکاتب فکری علم اقتصاد در حوزه اقتصاد رشد و اقتصاد پولی و به طور خاص در زمینه جمعیت، نرخ بهره (که عمدتاً در اندیشه اقتصادی غرب مطرحشده است) بررسی گردد.
سپس چهار دلالت تخصیص بهینه زمانی، اثر بهره پولی و کالایی بر بهینگی، کنز پولی و کاهش رشد اقتصادی و نیز الگوی قرضدهی اسلامی و منع خلق پول و کارکرد پول کنونی با افزایش ارزش ناشی از کاهش سطح عمومی قیمتها، به عنوان نقاط اشتراک کشفی معرفی و تحلیل میگردد.
در نگرش سولو 3 (1956) و سوان 4 (1956) به عنوان طیف فکری اندیشه نئوکلاسیکی، انعطافپذیری تابع تولید چسبندگی نرخ بهره را برای رسیدن به رشد طبیعی اقتصاد فراهم میکند و Harrod.
ادبیات نظری فلسفه مضاف برای اقتصاد اسلامی به عنوان الگوی از علوم انسانی اسلامی مستلزم توجه به مقوله حرکت و قوه و فعل و بهکارگیری آن در معادلات رشد، جمعیت، بهره و پول است.