خلاصة:
این مقاله نشان میدهد که تنقیح مناط و الغای خصوصیت برخلاف قیاس، از شیوههای تفسیری متون شرعی بوده و نوعی توسعه در موضوع هستند و تمامی حجیت آنها به اصالةالظهور برمیگردد، زیرا قیاس نوعی تسری حکم از یک موضوع مستقل به موضوع دیگر است و در بین قائلین آن بهعنوان منبعی از منابع تشریع شمرده شده و روشی تفسیری قلمداد نمیشود.
تنقیح مناطی نیز که در این مقاله از آن بحث میشود، تنقیح مناطی است که منظور از مناط در آن همان موضوع حکم است که در این صورت با الغای خصوصیت یکسان است.
ازآنجاکه این دو شیوه در منابع تشریع منصوص نبوده و حاصل تجربه و تلاش علمی فقها و اصولیون است، روش تحقیق مقاله روش اصطیاد و مراجعه به آرای ایشان است. نتیجة کاربست این روش نیز این است که تنقیح مناط و الغای خصوصیت در مبنای حجیت، روش و ارکان با قیاس متفاوت است و برخلاف آن ماهیتی فقهی دارند نه اصولی.