خلاصة:
مرگ فرزند یکی از دردناک ترین بحران هایی است که والدین تجربه می کنند. آن ها در پی این فقدان، با آسیب های متعددی روبه رو می شوند. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود. در این پژوهش از طرح مطالعه تجربی تک موردی از نوع چند خط پایه ای بهره گرفته شد. جمعیت آماری این پژوهش شامل کلیه مادرانی است بود که فرزند خود را در طی 6 الی 12ماه گذشته در بیمارستان محک از دست داده بودند. از این بین سه مادر به شیوه نموه گیری مبتنی بر هدف انتخاب شدند و هریک در 6 جلسه 90 دقیقه ای انفرادی و هفته ای یک بار در جلسات مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند. متغیر ها ی مورد اندازه گیری ، توسط مقیاس افسردگی بک ویرایش دوم(BDI-II) و مقیاس بهزیستی پالوتزین و الیسون در سه خط پایه، طی مداخله و دو پیگیری مورد اندازه گیری قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل چشمی، اندازه اثر، شاخص کوهن و درصد بهبودی بهره گرفته شد. نتایج تحلیل روند نتایج سنجش ها و نیز محاسبه درصد کاهش و افزایش نتایج نسبت به خط پایه، حاکی از کاهش نمرات افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران بوده است. به نظر می رسد که مداخله انفرادی از نوع آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار با توجه ویژه به نیاز های بنیادی وجودی و معنوی موجب کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده شود.
Background: Parental bereavement after loss of a child is often more profound and prolonged than grief experienced in other context of other losses and associated with an increased risk for long-term psychological and physical morbidities. Aim: To explore the effectiveness of “unity-oriented psychology concepts instruction” on reducing depression and increasing spiritual well-being in bereaved mothers. Method: A single-subject study was conducted on three bereaved mothers who lost their children to cancer in Mahak hospital during last 6 to 12 months ago. Each person participated in six (90-minute) individual session of the unity-oriented psychology concepts instruction. Data were collected the using the questionnaire of Beck depression inventory-II and spiritual well-being scale( Paloutzian & Ellison 1982) for eight times( three times at the baseline phase, three times at the intervention phase, and two times at the follow-up phase). The collected data were analyzed by indicators of process changes and calculate the recovery percentage. Results: The results showed a significant decrease on depression and increase on spiritual well-being compared to the baseline and the most amount of decrease and increase was observed in final intervention session. Conclusions: considering the effectiveness of the “unity-oriented psychology concepts instruction” on reducing depression and increasing spiritual well-being in bereaved mothers, this intervention can be used to alleviate the psychological pain in this group.
ملخص الجهاز:
اثربخشی آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده دانش آموخته کارشناسی ارشد مشاوره دانشگاه علوم بهزیستی و توانبخشی ، / زهرا سوادی تهران ، ایران .
Lantz معیارهای ورود به پژوهش شامل ؛ سپری کردن ٦ الی ١٢ ماه از فوت فرزند، کسب حداقل نمره ی متوسط بر اساس پرسشنامه افسردگی بک ویرایش دوم و همچنین کسب نمره بهزیستی معنوی پایین (نمره ٤٠-٢٠) تا متوسط (نمره ٤١-٩٩) مقیاس پالوتزین و الیسون به علاوه دارا بودن توانایی کافی برای ارتباط کلامی موردنیاز مصاحبه روان شناختی و از معیارهای خروج : و دریافت هرگونه خدمات روان درمانی و مشاوره در زمان اجرای پژوهش بود و درگیر شدن در هرگونه فقدان معنادار دیگر در طول مداخله بود انتخاب شدند؛ که در آن سه نفر از مادرانی که فرزندان خود را در اثر سرطان از دست داده بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند در مداخله آموزش محور رویکرد وحدت مدار شرکت کردند.
٢٧٠ | فصلنامه فرهنگ مشاوره و روان درمانی | سال دوازدهم | شمارٔە ٤٦ | تابستان ١٤٠٠ بحث هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش مفاهیم رویکرد وحدت مدار بر کاهش علائم افسردگی و افزایش بهزیستی معنوی مادران داغدیده بود.
در مطالعه چمنی قلندری، دکانه ای فرد و رضایی (١٣٩٨)، آموزش معنادرمانی بر تاب آوری و بهزیستی روان شناختی زنان دارای تجربه سوگ اثربخش گزارش شد؛ و همچنین تحقیقی که فاروغ ٢ (٢٠١٧) بر روی مادران داغدار انجام داد دریافت که بعد از گذشت شش سال از مرگ فرزندشان مادرانی که حمایت معنوی دریافت کرده بودند نمرات سازگاری بالاتری را نسبت به مادرانی که این حمایت را دریافت نکرده بودند نشان دادند.