ملخص الجهاز:
بیا با طبیعت مدارا کنیم / دبیر جغرافیا شهر تهران / فرشته دانشپژوه ۱۳۹۹/۰۸/۱۸ (به تصویر صفحه رجوع شود) بیا با طبیعت مدارا کنیمبیا با طبیعت مدارا کنیم تب عقدهها را کمی وا کنیمبه آتش کشیده شده هر درخت زمین روزهایی کشیدهست سختبیا و ز جنگل، ز باران، ز رود همه را حراست بکن، هرچه بودهر آنچه شد آلوده، پاکش کنیم و رفتار بد را به خاکش کنیمبه هرجا که رفتیم در دشتها به سمت طبیعت به گلگشتهااز آلودگیها به دورش کنیم پر از پاکی و غرق نورش کنیمدرختی که هم سایه هم بار داد سزایش تبر نیست، ای نامراد!زباله نریزیم در کوه و دشت زمین پاک و خوش میشود با گذشتنه قصد شکار و اسارت کنیم نه از شاخهها هتک حرمت کنیمزمین بهر ما نیست تنها، گلیم به آیندگان نیز فرصت دهیم امانت نگه دار و عادت بکن از این موهبتها حراست بکنبیا دست در دست هم با امید بسازیم مامِ زمین را سپید مادرم زمین با صدای نوازش باران، گیج و گم میشوم، پر از لبخند نرم و شاد و رها شبیه نسیم، میپرم مثل دانه اسپند خشخش برگها که بر تن هم، میزنند عاشقانه با هر باد میرود غصهها و در دل من، میشود فصل تازهای ایجاد چَشماندازِ عالی دریا، در سحر با نوازش خورشید میبرد تا سپیدهای دیگر، در بهشتی که نور میپاشید در سکوت غریب یک جنگل، در نواهای غرش یک رود منم آن عاشق طبیعت که، از همین خاک آمدم به وجود عاشقم عاشق هوای شمال، عاشقِ شرجی هوای جنوب عاشق رملهای خشک کویر، عاشق ساحل و طلوع و غروب ای زمین!
تو ای جانم!
گرچه این چند روزه مهمانم از تو هستم هر آنچه من هستم، از تو دارم هر آنچه میدانم!