ملخص الجهاز:
"مرد بدون خواب،تا تصویر خودش را دید که روی سقف آبی آسمان حرف میزند و به سر بزرگ اعتراض میکند و میگوید:«بیست و هفت سال است این ملت زیر وزن شما نالیده و به زور پیش رفته»،خم شد و سنگی از زمین برداشت و به سوی کریستین پرتاب کرد.
کریستین از پشت دوربینش که نگاه کرد،دید مردم، دور اتوبوس را گرفتهاند و جوانها به سرهای راننده آویزان شدهاند؛و سرها دیگر زورشان نمیرسید که آنها را پرت کنند و روی کوه آدمهایی که زیر چرخهای توسعه له شده بودند،بیندازند.
تا کار بیرون کشیدن راننده و سرهایش از اتوبوس تمام شد،مرد بدون خواب دوید و بالا رفت و روی سقف اتوبوس ایستاد و دستهایش را بالا گرفت و از ته دل صدا زد:«اللهم عجل لولیک الفرج!» دیگر لازم نبود کریستین تصویر مرد بدون خواب را روی سقف آبی آسمان بیندازد."