خلاصة:
لگدمال کردن شکم در صورتی که منجر به خروج ترشحات ادرار یا مدفوع شود، یکی از جنایات مورد بحث در فقه امامیه است که تحت عنوان «دوس البطن» از آن یاد شده است. فقها دربارة میزان و چگونگی کیفردهی چنین جنایتی اختلافنظر دارند. مشهور ایشان بر این باورند که مجازات شخص جانی در این فرض، قصاص یا پرداخت ثلث دیه کامله است. این دیدگاه به روایت سکونی و اجماع فقهاء تکیه دارد. در مقابل، برخی فقها، معتقد به عدم جریان قصاص و همچنین ثبوت ارش شدهاند. نوشتار حاضر با تحلیل دو دیدگاه پیشگفته و ادلة آنها در نهایت قول به ارش را منطبق با موازین فقهی یافته و دیدگاه قائلان به جواز قصاص یا ثلث دیه را ناتمام تلقی کرده است. این نتیجه از آنرو حاصل گشته که روایت مورد استناد مشهور، به عللی همچون نادر بودن حکم آن و استلزام تغریر، توان ایستادگی در برابر حکم به ثبوت ارش را ندارد
Kicking the abdomen in case of resulting in the discharge of urine or feces is one of the crimes discussed in Imami jurisprudence, which is referred to as "Dous al-Batn". The jurists disagree on the extent and manner of punishing such a crime. The famed of them believe that the punishment for a criminal in this case is retaliation or payment of one-third of the full blood money. This view is based on the Sokouni (stable) narration and the consensus of the jurists. On the other hand, some jurists believe in the absence of retaliation and the proof of measured compensation (Arsh). Analyzing the two aforementioned views and their arguments, the present article, has finally found the decision of measured compensation in accordance with the jurisprudential guidelines and has considered the view of those who believe in the permission of retaliation or one-third payment of the blood money to be incomplete. It has been concluded so due to the fact that the known documented narration is not capable of standing against the proof of measured compensation for reasons like the rarity of the issuance of such a decree and the probability of life risk for the criminal.
ملخص الجهاز:
در کنار چنین عارضهای میتوان از نوعی دیگر از خروج غیرارادی ادرار یا مدفوع یاد کرد، در اینگونه بیاختیاری، شخص در حقیقت مبتلا به عارضه یا بیماری که بتوان بر آن عنوان بیماری بیاختیاری اطلاق کرد، نشده اما در عین حال به علت فشار یا ضربهای که بر نواحی تأثیرگذار بدن او همچون شکم وارد آمده، بیاختیار، ترشحات ادراری یا مدفوعی از او خارج گشته است.
همچنین حلی اسدی ضمن بیان دیدگاه مشهور و پاسخ ابن ادریس به آن، رویکرد علامه را مورد اعتماد دانسته و قائل است که بر جانی به ارش حکم میشود (حلی، 1407، ص458؛ ج5، ص353 و354) فقعانی دیگر فقیهی است که ثبوت ارش را انتخاب کرده اما فقط به لگدمال کردن شکم در جایی که منجر به خروج ترشحات غائط میشود اشاره کرده و دربارة خروج ترشحات ادرار حکمی بیان نکرده برخی از شارحین کتاب قواعد الاحکام در تبیین علت «و لو قيل بالحكومة كان وجها» به عدم حصول مماثلت در قصاص اشاره کردهاند (عمیدی، 1416، ج3، ص786).
وی در شرح ارشاد الاذهان نیز تنها متن علامه حلی را نقل کرده و سخنی دال بر تأیید یا رد این دیدگاه بیان نکرده است (عاملی، 1414، ج4، ص545).
بر این پایه، صاحب مفتاحالکرامه و صاحب ریاض بر این اعتقادند که ظاهر عبارات محقق حلی در کتابهای شرائعالاسلام 1 و مختصر النافع، علامه حلی در کتاب تحریر الاحکام، شهید اول در کتاب اللمعة الدمشقیه و محقق اردبیلی در کتاب مجمع الفائدة والبرهان دال بر توقف است (عاملی، بیتا، ج10، ص440؛ طباطبایی، 1418، ج16، ص495 ـ 496) البته چنانکه ذیل سخن ابن ادریس بیان شد، از نپذیرفتن نظریه ثبوت قصاص یا دیه توسط فقیهی، میتوان بدین مهم پیبرد که او بالمآل قائل به ثبوت ارش است.